عمارت ددی سیلور🌚
مینیونگی. بادیگارد و دست راست و مشاور سیلور. از آدم و مردم به دوره و از لحظهی اول حس خوبی به خرگوش صورتی نداره اما کم کم باهاش رفیق میشه.
.....
_ هر یک از بسته ها حامل دویست گرم از چیزی هست که خواسته بودید مستر سیلور. میدونم که چقدر این معامله براتون مهم و حیاتیعه.
مرد در سکوت با سر اشارهای به دستیارش زد. بادیگارد سری تکون داد و چمدون فلزی و قفل دار رو جلوی مرد دلال باز کرد.
چشم هاش با دیدن اون همه شمش و دلار برقی زد. راسته که میگن:"سیلور اقتصاد بینالمللی رو کنترل میکنه"
به رسم ادب سرزمین مادریش، کلاهش رو از روی سرش برداشت و کمی خم شد:_معامله با شما باع.. -
_ گارد اولیه رو حفظ کنید فرد متفرقهای داره نزدیک موقعیت میشه.
یونگی سریع اسلحهاش رو بدست گرفت و مقابل سیلور ایستاد. چند تک تیرانداز فردی که مابین دود و بخار لنگ لنگان نزدیک میشد رو هدف گرفتن.
YOU ARE READING
Pink Rabbit Season.1
Fanfictionوضعیت: اتمام فصل یک✅️ کاپل:ویکوک🐯🐰 ژانر: پلیسی، اکشن، مافیایی، جنایی، اسمات، لیتلبرت و .. خلاصه⚠️: داستان از این قراره که جئون جونگکوک، مسئول حل پروندهی باند "خاکستر" میشه. باندی که توسط چهار رئیس اصلی که در چهار کشور چین، ژاپن، تایلند و کر...