_ جئون جونگکوک!جونگکوک با فریادی که تهیونگ کشید، ترسیده برگشت. قطعاً چشمهای به خون نشستهی تهیونگ
خبر خوبی براش نداشتن.دروغ نمیگفت که واقعاً از فریاد تهیونگ
ترسیده؛ ولی هر چقدر فکر میکرد، به یاد نمیآورد که به سمت گاز تهیونگ رفته باشه.ظاهر خودش رو حفظ کرد و همزمان که قدمهای
آرومی بهسمت تهیونگ برمیداشت گفت:_ بله سرآشپز.
_ بله سرآشپز؟ جداً با این گندی که زدی، میگی بله سرآشپز؟
جونگکوک که به چند سانتیمتری تهیونگ و ظرف سوختهی پاستاها رسیده بود، با دیدن اجاق گازی که دوتا ظرف داغون شده روش بودن متوجه شد واقعاً کار خودش بوده؛ ولی خب در اصل مقصر تهیونگ بود که اون لحظه صداش کرده بود.
اولش با فریاد تهیونگ به این فکر کرده بود که دیگه کارش تمومه؛ ولی الان کرم درونش فعال شده بود تا به جای عذرخواهی کردن، صبر و تحمل
سرآشپز جوان رو محک بزنه.جونگکوک لبخند مرموزی روی لبهاش نشست
و کمی به سمت صورت تهیونگ که از عصبانیت رگهای پیشانی و کنار شقیقههاش بیرون زده بودن و از نظر جونگکوک جذابتر شده بود، خم شد._ من همیشه با عش...
تهیونگ که با دیدن لبخند جونگکوک احساس
خطر کرده بود حدس زد الان پسرک قراره چه کلمهای رو به زبون بیاره برای همین به سرعت جلوی دهن جونگکوک رو گرفت و با گرفتن بازوش اون
رو به دنبال خودش به سمت سردخونه کشیده.جونگکوک رو تقریباً به داخل سردخونه پرت کرد و خودش هم با وارد شدنش در رو محکم پشت سرش بست.
_ جئون جونگکوک، حتی با خودت فکرش رو هم
نکن که هر موقع بخوای میتونی جلوی بقیه با من اون طور حرف بزنی و اون کلمه ای که برای خودت
یک شوخی محسوب میشه رو به زبون بیاری.جونگکوک که باز هم خودش رو نباخته بود و انگار کمر بسته بود که تهیونگ رو حرص بده، جواب داد:
_ مگه میدونی چی میخواستم بگم عشقم؟
تهیونگ خندهی عصبی کرد و شروع کرد به راه رفتن.
_ تو واقعاً دیوانهای زدی دوتا غذا رو به گند کشیدی؛ ولی باز هم داری با من لاس میزنی! بزرگ شو جئون! هر چیزی و هر کاری جایی داره. وقتی اون همه مشتری گشنه اون طرف نشستن و منتظر غذاشون هستن، تو بعد از دست گلی که به آب دادی به جای عذرخواهی داری مسخره بازی در میاری؟
_ من فقط دارم خیلی آروم با عشقم که جوش آورده حرف میزنم کجای کارم اشتباهه؟
_ بس كن، من جدی دارم دربارهی اشتباهی که کردی حرفی میزنم و تو باید یک دلیل مناسب برای
کارت بیاری متوجه شدی؟
YOU ARE READING
MR CHEF «AU»
Fanfiction[پایان یافته] چی میشه اگر جونگکوک بفهمه رستورانی که سرآشپز مورد علاقهاش توش کار میکنه، دنبال یک گارسون میگرده؟ ژانر: عاشقانه، کمدی کاپل: ویکوک نویسنده: 🐿️ این فیکچت در چنل ویکوک چایلد کاملاً آپ شده و اگه خواستید میتونید از اونجا هم بخونیدش...