ورق‌اول|ماسک لعنتی🎭

1K 182 47
                                    

بوسه ی مرگ

می گفتم:
_پول همه چیز میاره، می گیری چی میگم؟
عزت میاره...
شهرت میاره...
احترام میاره...
قدرت میاره...
زندگی خوب میاره...
اما تو پرسیدی:
_عشق چی؟ اون هم میاره؟
نمی دونستم باید چی بگم؛ پس زمزمه کردم.
_بیا امتحان کنیم شاید آورد!

*
*
*

جونگ کوک طبق عادت پوست لبش رو می جوید، نگاهی به ساختمان رو به روش انداخت. باشکوه و پر از عظمت بود.
چراغ های سرخی که به سنگ نما ها می تابید به جلال ساختمان بیشتر اضافه کرده بود، کارت عضویت رو داخل دستش تاب داد امشب قرار بود بزرگ ترین ریسک زندگیش رو انجام بده.

بین اون همه آدم شیک پوش جونگ کوک تنها کسی بود که تی شرت مشکی به همراه پیراهن چهارخونه و شلوار لی پوشیده بود، کانورس هایی که از داداشش کش رفته بود به خاطر یه سایز بزرگ بودنشون توی پاهاش لق می زدن.

_هی پسر چرا تکون نمی خوری؟
جونگ کوک به خودش اومد و جلو رفت.
_ببخشید، بفرمایید این هم کارتم
مرد نگاهی به کارت جونگ کوک انداخت با اخم گفت:
_این کارت رو هدیه گرفتی؟
_بله از یکی از مشترکین اینجا هدیه گرفتم
در واقع کارت رو از یونگی که بزرگ ترین و بهترین دوستش محسوب می شد برای تولدش هدیه گرفته بود همیشه دوست داشت به اون ساختمان وسوسه انگیز سر بزنه.
مرد دوباره نگاهی به کارت انداخت و اون رو به جونگ کوک برگردوند.
_به Red Moon خوش اومدید!
جونگ کوک نفس آسوده ای کشید.
_ممنونم
پشت سر گرگینه هایی که حسابی از مرد و زن به خودشون رسیده بودن وارد ساختمان شد، قبل از ورود به ساختمان اصلی دو بتای زن و دو بتای مرد در حال ثبت نام و رسیدگی به مراجعه کننده ها بودن.
وقتی نوبت به جونگ کوک رسید بتای زنِ مو بنفش با خوش رویی گفت:
_خوش اومدی پسر جون بگو ببینم می خوای وارد کدوم قسمت بشی؟
جونگ کوک نفس حبس شده اش رو رها کرد.
_را... راستش من تازه واردم میشه در مورد بخش های مختلفی که دارید بهم توضیح بدید؟
زن به صف طولانی پشت سر جونگ کوک نگاهی انداخت و بروشوری از داخل کشوی پیشخوان در آورد و روی میز گذاشت.
_این رو بخون بیا تا ثبت نامت کنم
جونگ کوک سریع بروشور رو برداشت و تشکر کرد. یه چیز هایی در مورد red moon از یونگی شنیده بود اما می خواست خودش این ریسک رو به جون بخره و به این ساختمان عجیب غریب بیاد.

بخش های مختلفی توی ساختمان وجود داشت از رل زدن و پیدا کردن جفت ایده‌آل گرفته تا قسمت مورد علاقه ی جونگ کوک یعنی پیدا کردن یه شوگر ددی لعنتی.

با دقت قوانین رو مطالعه کرد و به سمت پیشخوان رفت رو به بتای مو بنفش گفت:
_من تصمیمم رو گرفتم
بتا مشغول تاب دادن پایین موش دور انگشتش شد و بعد چند لحظه پرسید.
_بگو ببینم کدوم بخش رو انتخاب کردی؟
جونگ کوک نگاه از زن گرفت و به اطراف نگاه کرد.
_پیدا کردن شوگر ددی!
زن سری تکون داد و توی سیستم چیزی رو تیک زد.
_انتظارش رو داشتم، اسمت چیه؟
_جئون جونگ کوک هستم
_می خوای پارتنرت توی چه محدوده ی سنی باشه؟
جونگ کوک لبش رو گاز گرفت و از میون دندون های چفت شده اش گفت:
_سی تا سی و پنج سال
_اوه تو هنوز سن و جنسیت ثانویه ی خودت رو بهم نگفتی
جونگ کوک با استرس دستهاش رو توی هم قفل کرد به دروغ زمزمه کرد.
_هجده سالمه و بتا هستم
زن باز هم چیزی یادداشت کرد و سری تکون داد، در واقع جونگ کوک هفده سالش بود و هنوز جنسیت ثانویه اش مشخص نشده بود.

𝗸𝗶𝘀𝘀 𝗼𝗳 𝗱𝗲𝗮𝘁𝗵ⱽᵏᵒᵒᵏNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ