3

463 55 20
                                    

You are mine.
تو ماله منی.
No one can have you.
هیچکی نمیتونه داشته باشتت.
No one can touch you.
هیچکی نمیتونه بهت دست بزنه
No one can fall in love with you.
هیچکی نمیتونه عاشقت باشه.
I will not let anyone look at you and touch you.
نمیزارم کسی نگاهت کنه و بهت دست بزنه.
If someone falls in love with you, I will kill him/her.
اگه کسی عاشقت شد میکشمش.
you only for me.
تو فقط برای منی.
You are going to be my doll.
تو قراره عروسک من باشی.
And I don't like things that are mine.
و من دوست ندارم چیزایی که ماله من هستن.
share with someone.
با کسی به اشتراک بزارم.
And don't forget...you are mine.
و یادت نره...تو ماله منی.
Forever.
برای همیشه.

Hwang hyunjin.

......................................................................
زمان حال:

فلیکس نمیتونست باور کنه هیونجین زنده زنده جلوش هست و داره با پوزخند همیشگیش نگاهش میکرد!
هیونجین: چی شده عروسک قشنگم؟هنوز توی شک فرو رفتی و نمیتونی باور کنی دوست پسرت نمرده؟
فلیکس گریه کرد میخواست توهم زده باشه ولی اگه توهم بود تا الان تصویر هیونجین میرفت، باورش نمیشد نمیخواست باور کنه! هیونجین اشک فلیکس رو از چشمش کنار زد و گفت: نه نه نه...گریه نکن عروسک قشنگم دیگه اومدم نمیزارم گریه کنی به هیچ وجه... هنوزم ازم میترسی.
دست هیونجین به سمت موهای فلیکس رفت و موهاش عروسکش رو ناز کرد و گفت:چقدر دلم برای این صورت قشنگت...موهای نازنینت...چشمای خوشگلت تنگ شده بود...نگران نباش عروسک قشنگم... دیگه نمیزارم کسی نزدیکت شه...بازم پیش خودم میای...بازم همون جهنم قبلی رو برات تکرار میکنم اما اینبار...با روش های جهنمی دیگم.
فلیکس بیشتر و بیشتر گریه کرد دست هیونجین به سمت لبای فلیکس رفت و گفت: فکر نکن  اون پسر عوضی چند ماه قبل تو بار بوسیدت فراموش کردم...گرچه خودش الان اون بالاست و داره تماشامون میکنه.
فلیکس با شوک به هیونجین خیره شد...کشته بودتش؟درست مثل رنجون...
هیونجین: درسته عروسک مثل رنجون...و مثل بقیه پسرا که تو گذشته کشتمشون.
......................................................................
فلش بک به یک سال قبل و پارتی رنجون:

جیسونگ و چان و فلیکس به بار اومده بودن و با رفقای رنجون داشتن میگفتم و میخندیدن ولی هیچکس متوجه نگاه رنجون به فلیکس نبود کمی نزدیکش شد و دستش رو به شونه فلیکس گزاشت و اون رو به خودش نزدیک کرد فلیکس کمی خجالت کشید از این همه نزدیکی، ولی به رنجون نگاه نکرد و مشغول صحبت با دوست رنجون و جیسونگ شد با اومدن نوشیدنی های الکی رنجون با دیدن اشاره کسی که نوشیدنی هارو آورده اون لیوانی که اشاره کرده بود رو ورداشت و به فلیکس داد.
رنجون: بفرمایین.
فلیکس تشکری کرد و لیوان رو گرفت و کمی ازش نوشیدنی خورد و رنجون فقط یه پوزخند زد و به کارش ادامه داد، کمی بعد فلیکس پاشد و به دستشویی رفت و درحالی که لباسش رو تو آینه مرتب میکرد با شنیدن ویبره پیام گوشیش، اون رو از داخل جیبش درآورد و به پیامی که از طرف شماره ناشناس اومده بود نگاه کرد:
Unknown:
زیادی داری اجازه میدی بهت نزدیک شه و سعی میکنی حرص من رو دربیاری و این اصلا خوب نیست عروسک...ممکنه برات بد تموم شه قول نمیدم طرف از دستم صحیح و سالم در بیاد‌.

🩸⛓️My Pshyco Boyfriend ⛓️🩸•hyunlix•Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang