Sky pow:
با تابیدن گرمای شدید آفتاب به چشمام،تصمیم گرفتمچشمامو باز کنم.اون دوتا تیله کوچولو دیگه مثل قبل نمی سوختن.همچنین بدنمم مثل قبل کوفته و خسته نبود.
سرمو دوباره به بالش نرم زیرش مالوندم و خواستم دوباره بخوابم که لحظه ای چشمم به ساعت گوشه اتاق افتاد،با دیدنش هراسان بلند شدم،من چطوری تا این ساعت خوابیده بودم؟بی سابقه بود.
همین که خواستم بلند شم و آماده شم در باز شد و راینو با یه سینی دستش داخل اومد.
+سلام آقای خوشخواب،چطوری؟
با خنده ی عمیق رو صورتش شروع به حرف زدن کرد.
چطوری اون خنده رو هیچوقت از صورتش پاک نمی کرد؟چطور به همیشه بدون دلیل لبخند می زد؟نمی ترسید بلایی سرش بیاد از محبت افراطیش؟_هوم،حالم نسبت به دیروز بهتره.
با صدای قهقهش متعب نگاهش کردم،حرف اشتباهی گفته بودم؟
_چی..چیزی شده؟
با تردید گفتم و اون فقط سرشو به چپ و راست تکون داد.
+نه...نه...فقط تو بیشتر از ۲۴ ساعته که خوابی.تبت خیلی بالا بود.اون باید می شد پریروز.
با ته مونده خندش گفت و من،متعجب تر از هروقتی بودم،بیشتر از ۲۴ ساعت؟می دونستم که اینبار این سرماخوردگی از پا درم میاره ولی نه دیگه اینقدر.
پوزخندی زدم و ناباور جواب دادم:_شوخی می کنی؟نه؟
و اون باز سرشو به چپ و راست تکون داد و با لبخندی سمتم اومد:
+نه،نه ولی طبیعیه،گفتم که تبت خیلی بالا بود.حالا هم بیا صبحونه که نه ناهارتو بخور که جون بگیری و زود حالت خوب شه.
سرمو تکون دادم و لیوان پر از ماده قرمز خوش رنگ رو ازش گرفتم. با دیدنش چند تا ایده اومد ذهنم که می خواستم بکشمشون،این خون خیلی خیلی خوش رنگ بود، نمی شد بجا خوردنش ازش تابلو بکشم؟
راینو با دیدن نگاه خیرم به خون،بشکنی زد:
+چرا نمی خوری؟مشکلی داره؟
سرمو تکون دادم و زود لیوانو بالا بردم و همشو تو یه نفس بالا کشیدم،چون اگه این کارو نمی کردم قطعا قرار بود بجای من،بوم نقاشی این خون رو بخوره.
و اون باز خندید،چقدر صدای خنده هاشو دوست داشتم.من توی تمام عمرم با افرادی طرف بودم که هر چیزی که براشون سود داشت رو نزدیک خودشون نگه می داشتن و بقیه رو دور مینداختن،اونا حتی به پدر و مادر خودشونم رحم نمی کردن،پس من چه انتظاری داشتم؟منی که حتی نمی دونستم مامانم کیه و از چه قبیله ایه،شاید اصلا موجود دیگه ای بود؟و صد ها آیا و شاید دیگر،ولی هیچکدوم از این ها جواب نداشتن، حداقل هرکسی هم که می دونست،به من جواب نمی داد.
VOCÊ ESTÁ LENDO
bloody Werewolf [ Chanmin ]
Vampiro-چی میشه وارث وینستون ها نخواد با یک خون آشام دیگه ازدواج کنه و ادامه نسل بده؟ و چی میشه دقیقا دل به دشمنش ببنده؟ Couple:chanmin,hyunlix,minsung,girl×boy. Gerne:romance,vampire,werewolf,angst.