کلافه خودکارشو از روی میز برداشت و دوباره با دقت به برگه خیره شده..هر چقدرم توی ریاضی خوب بود، به تاریخ که میرسید فلیکس افتضاح ترین بود!
خودکار شو روی شقیقه اش گذاشت و با اخم نسبتا ریزی سوالا رو مرور کرد..فاک! واقعا هیچی بلد نبود
نگاهی به دبیر سو کرد و با دیدن اینکه حواسش پرته، آرون زمزمه کرد : پیس پیس! هیونجین؟
با نگرفتن جوابی، ادامه داد : هوانگ فاکینگ هیونجین؟ صدامو میشنوی؟
دستشو برد عقب که به پای هیونجین ضربه بزنه اما دستای هیونجین زودتر شکارش کردن
با تعجب تکونی خورد و گفت : چه غلطی میکنی؟هیونجین دستشو ول کرد و فلیکس با دیدن کاغذ کوچیکی که کف دستش بود، دلیل کارشو فهمید و با هیجان شروع به نوشتن جوابا کرد..
هوانگ هیونجین فقط تو یه درس خوب بود که اونم تاریخ بود!
.
.
.با دیدن مینهو، دستی تکون داد و دویید سمتش : هیونگ!
مینهو : اوه لیکسی! اون دراز کجاست؟
هیونجین از کلاس بیرون اومد و در حالی که دستاش توی جیبش بود، به دیوار تکیه داد : اینجام..
فلیکس نگاهی بهش کرد و گفت : توجه نکن امروز دفتر طراحی شو جا گذاشته خونه و به جاش مجبور شده به حرفای مرخرف دبیر کیم گوش بده..
مینهو : خاک بر سرت! تا کی میخوای انقد بیخیال باشی بچه؟
هیونجین شونه ای بالا انداخت و مینهو جوری که فقط فلیکس بشنوه گفت : مطمعنی موضوع فقط دفتر طراحیشه؟
فلیکس : نمیدونم هیونگ..بهم چیزی نمیگه!
سر امتحان تاریخ امروزم خوابیده بود! باورت میشه؟ هیونجینی که سر هر امتحان کلی استرس میگیره و مدام سوال میپرسه امروز خیلی بیخیال خوابیده بود!مینهو : سعی کن ازش حرف بکشی..نمیشه همه چیزو تو خودش بریزه
فلیکس سری تکون داد و مینهو لپ شو محکم کشید، فلیکس اخمی کرد و دستشو روی لپش گذاشت : هیونگ!
مینهو : خیلی کیوتن خب!
و دوباره لپ شو کشید که صدای اعتراض فلیکس بالا رفت : یااا! درد میگیرههه!!
مینهو به قیافه ی بامزش خندید و خواست دوباره لپ شو بکشه که هیونجین، فلیکسو بغل کرد و مینهو رو آروم هول داد عقب : هیونگ! اذیتش نکن..
مینهو در حالی که میخندید سری تکون داد و گفت : من دیگه میرم سر کلاس..میبینمتون!
فلیکس : میبینمت هیونگ!
هیونجین : خدافظ!
فلیکس از بغل هیونجین در اومد و گفت : جدیدا سوپرمن شدی! مارول زیاد نگاه میکنی؟
هیونجین پوکر بهش خیره شد و چیزی نگفت و بدون اینکه منتظر فلیکس بمونه رفت سمت حیاط، فلیکس دویید دنبالش و گفت : یا! نمیخوای بگی چته؟ میدونم موضوع فقط دفتر طراحیت نیست!
هیونجین : چیزیم نیست لیکس!
فلیکس چیزی نگفت و اصرار نکرد..میدونست خود هیونجین به موقعش بهش میگه اما..امیدوار بود این اتفاقا زودتر بیوفته
YOU ARE READING
𝖥𝗋𝗂𝖾𝗇𝖽𝗌 𝗈𝗋 𝖬𝗈𝗋𝖾?
Fanfictioncouple : hyunlix genre : dram - school life - fluff (mini fiction) written by lixie