_ خب خلاصه که گفت راهحلش اولین رابطهی که با عشقت داشته باشی، یا همچین چیزی، مامانم میگفت راه حل از بین بردنش عشق واقعی بوده، طلسمش در اثر رابطهی جنسی با کسی که عاشقی و اون هم عاشقته از بین میرفته.
تهیونگ همونطور که پیازچههایی که پسر کوچیکتر بهش داده بود تا خرد کنه رو روی تختهی برش میذاشت توضیح داد.
جونگکوک متعجب دست از هم زدنه خورشت توفویی که داشت درست میکرد کشید و پرسید:
_ همین؟ تمام این ده سال فقط نیاز بود با یکی رابطهی جنسی داشته باشم؟تهیونگ پیازچههای خرد شده رو توی کاسهی کنار دستش ریخت و همزمان گفت:
_ هر کسی نه جونگکوک مهم احساسه که تو و طرف مقابلت باید به هم میداشتید، مهم این بود که عاشق یکی باشی و اون هم عاشقت باشه، بعد با هم رابطهی جنسی داشته باشید، موضوع اصلی این بوده.جونگکوک همونطور که سراغ هم زدن دوباره خورشت میرفت اخمهاش رو توی هم فرو برد و گفت:
_ خیلی مسخرهاس، طلسم به این قدرتمندی فقط و فقط این رو میخواست؟ من فکر میکردم مامانت قراره کلی چیزهای عجیب غریب به خوردم بده تا این نفرین از روم برداشته بشه.تهیونگ با لبخند چاقوی توی دستش رو روی میز گذاشت و دستهاش رو دور کمر پسر کوچیکتر حلقه کرد و همونطور که سرش رو توی گردن جونگکوک فرو میبرد گفت:
_ چیه خیلی ناراحتی که کلی معجون عجیب غریب به خوردت نداده؟ میخوای بگم چندتا معجون برات بیاره؟ مثلا بگم معجون عشق برات درست کنه، اینجوری شاید کاری کردم همیشهی همیشه پیشم موندی، چطوره؟جونگکوک شعلهی خورشت رو کم کرد و بعد توی بغل پسر بزرگتر چرخید.
دستهاش رو پایین برد و با حلقه کردن دستاش زیر باسن تهیونگ اون رو توی بغلش بلند کرد و بدون توجه به جیغ هیجانزدهی تهیونگ اون رو روی میز نشوند.
دستهاش رو دو طرف پسر بزرگتر روی کابینت گذاشت و گفت:
_ به نظرت معجونی هست که بتونه کاری کنه بیشتر از الان دیوونهات بشم؟ اگه هست دوست دارم امتحانش کنم، ولی خب فکر نکنم حتی مادرت هم بتونه همچین معجونی درست کنه.تهیونگ با لبخند دستهاش رو دو طرف صورت پسر کوچیکتر گذاشت و با فشار دادن دو طرف صورت جونگکوک باعث شد گونههای پسر برجستهتر دیده بشه و لبهای کوچولوش مثل ماهی بیرون بزنه و دل خودش رو آب کنه.
و بدون توجه به اعتراض پسرکوچیکتر چندتا بوسهی پر سروصدا روی لبهای جونگکوک نشوند و گفت:
_ به نظرت بعد از این سخنرانی دلبر و شیرینت نباید دلم بخواد بخورمت؟ چرا اینقدر شیرینی؟ اصلا به فکر قلب عاشق و بیچارهی من هستی و اینطوری برای خودت شیرین زبونی میکنی؟ اصلا قلب من هیچ به فکر باسن خودت نیستی؟ دوست داری لنگ بزنی؟ چون من که با کمال میل حاضرم کاری کنم دو سه روز نتونی درست راه بری.
YOU ARE READING
Curse [ VKOOK , KOOKV ]
Random[تمام شده] هر دختری توی چشمهای جونگکوک نگاه کنه عاشقش میشه، شاید یه موهبت به نظر برسه ولی جونگکوک گیه:) اسم داستان: Curse [ نفرین ] کاپل اصلی: Vkook , Kookv [ ورس ] کاپل فرعی: Sope ژانر: عاشقانه | فیکچت | طنز | درام | فانتزی