سرعت..
فقط سرعت میتونه کنترلم کنه.."سونی"
سرعت..
شتاب..
انفجار.."هی احمق"
صدای دستی که بیمحابا به شیشهی ماشین میزد اجازه نمیداد تمرکز کنم.
خشمگین درو باز کردم و به آخی که از درد کشید اهمیت ندادم."عوضی.. حیف که نمیخوام عصبیتر از الانت بکنم"
دردسر..
میتونستم حسش کنم.سرمو دور و اطراف چرخوندم و دنبال همون سرنخ لعنتی که خواب و خوراک رو ازم گرفته بود گشتم.
"درست حدس زدی، اومده.."
میدونستم..
اون فرکانس لعنتی با ندیدن هم روی مغزم اختلال میانداخت.بیحوصله دستکشای چرممو دست کردم و همونطور که مشغول بستن چسبش بودم زمزمه کردم :
"بگو میتونه به خواستهش برسه.. اما نمیتونه ازم ببره""کی گفته خواستهی من مسابقه دادن با توئه؟"
باز هم اون چهرهی فاکی و تیپ فاکیترش!
جونگین هنوزم منتظر ریاکشنی از طرف من بود و من خیرهی مردی که سعی داشت منو زیرپاش له کنه.
صدای بچهها با دیدن مردی که چندشبی مخل بازیها شده بود بالا گرفت و تشویق میکردن.
اون اما صورتشو جلو آورد و با تکخندهی مسخره تکرار کرد تا جوابی بشنوه.
"کی گفته خواستهی من مسابقه دادن با توئه"
داشت از چی صحبت میکرد؟
مگه اون همینو نمیخواست؟جونگین کمی جلو اومد و جواب داد :
"چرا مسخره بازی در میاری؟ مگه خودت منو سرویس نکردی تا یه مسابقه باهاش داشته باشی؟"اون کاماروی مسخرهش اذیتم میکرد.
رنگ مشکی مات با اون خطای بنفش لابهلای درزای فوقالعادهش..
انگار که عمداً تمام پستی و بلندی ماشین لعنتیش رو از ماشین من الهام گرفته بود!نگاهمو از رگههای بنفش روی رینگهاش برداشتم و به پوزخندش خیره شدم.
اون موهای پریشون رنگ شبش و ابروی تیغ خوردهش باعث میشد خفهش کنم.
دلم میخواست پیرسینگ گوشهی لبشو از جا بکنم و تتوی روی گردنشو خطخطی کنم.انگار که تمام علایق منو از بر بود.
انگار که میدونست چی میخوام.
انگار که از حرص خوردنم لذت میبرد."سونی.. کنسل کنم؟"
جونگین میترسید بلایی که تو مسابقات قبل سر هم آوردیم رو تکرار کنیم و بهش حق میدادم.
نیشخندی به اون نگاه حق به جانبش زدم و جواب دادم :
"برو پیستو آماده کن"مسابقه میدادم اما نه برای اینکه کوتاه اومدم.
فقط برای کم کردن اون روی نحسش از تمام میتینگام.
فقط همین..
