(فلش بک)
-اوه! نمیدونستم پرنس هاهم میتونن دوست پسر مخفی داشته باشن-
قبل اینکه فلیکس بتونه حرکتی کنه و به هیونجین که بدجوری بهش ضد حال زده بود حمله کنه جونگین مداخله کرد و پسر و پشتش پنهون کرد و بدون لحظه ای تردید اسلحه اشو دراورد و از همون فاصله ی تقریبا دور سمت هیونجین هدف گرفت.
-نزدیک نشو وگرنه عاقبتش پای خودته.
فلیکس با شنیدن داد جونگین به یقه ی مرد چسبید و سعی کرد جلوی لرزش دستاشوبگیره. تا حالا مردواینقدر عصبانی ندیده بود-
جونگین به خونسردیش معروف بود ولی وقتی بحث فلیکس میشد نمیتونست خودشو کنترل کنه و منطقش کاملا خاموش میشد جوری که چند باری میخواست با دستای خودش جون مینهوا رو بگیره و بذاره پسرکش نفس راحت بکشه ولی هربار فلیکس مانع شد .
نمیدونست این مرد عجیب کیه و با فرض اینکه ممکنه از دشمنای لرد باشه نتونست تحمل کنه.
هیونجین با بالا اومدن اسلحه به حالت نمایشی دستاشو بالا برد و تظاهر کرد ترسید
-اوه اوه آروم باش مرد من که کاری باهاتون ندارم
جونگین دوباره مجبور شد سوالشو تکرار کنه و از این حرکت متنفر بود
-گفتم.تو. کی.هستی.این دفعه به کلاماتش تحکم بخشید و هیونجین میدونست مرد رو به روش اصلا اعصاب نداره پس درحالی که یه دستش بالا بود با دست دیگه اش به فلیکس اشاره کرد
-عه پرنس ؟نمیخوای بگی من کیم؟ جواب این همه کمکم اینه؟ واقعا داری قلبمو میشکنی..اگه من نبودم تا الان قاتل شده بودی
همین حرف کافی بود تا اخمای جونگین بیشتر توی هم بره و سمت پسر برگرده
-این چی میگه فلیکس؟
فلیکس که تا الان سعی کرده بود خودشو آروم کنه سرشو از بغل جونگین بیرون اورده بود و دستای مشت شده اشو به کنار پاهاش فشار میداد.
خوشحال بود ماسک صورتش به جونگین چهره ترسیده اشو نشون نمیده-راستش..
-یکی از نقاشایی که مثلا پرنس لی میخواستن با تقلب جای من بیارن سعی کرد ماسکشو دربیاره و بهش حمله ور شد ولی خب به طرز کاملا اتفاقی یه چیزی خورد تو سرشو تا مرز مردن رفت بعد یه قهرمان از ناکجا اباد اومد و اون حادثه رو گردن گرفت واز این به بعد قراره همراه پرنس زندگی کنه واز خدمات شریف خانواده اش بهرمند بشه، مگه نه پرنس؟
YOU ARE READING
The Pearl Mask
Romance𝙉𝙖𝙢𝙚: 𝙏𝙝𝙚 𝙋𝙚𝙖𝙧𝙡 𝙈𝙖𝙨𝙠 𝙂𝙚𝙣𝙚𝙧: 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘 , 𝙎𝙢𝙪𝙩 , 𝘿𝙧𝙖𝙢 , 𝘾𝙡𝙖𝙨𝙨𝙞𝙘 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚𝙨: 𝙃𝙔𝙐𝙉𝙇𝙄𝙓, 𝘾𝙝𝙖𝙣𝙝𝙤.. 𝙐𝙥𝙡𝙤𝙖𝙙 𝙙𝙖𝙮: 𝙈𝙤𝙣𝙙𝙖𝙮𝙨 𝙎𝙪𝙢𝙢𝙖𝙧𝙮: ((پرنسی که بیش از ۱۵ سال نقابی به صورتش داره و تا...