Part 10

222 35 87
                                    

نمیدونست چند ساعته توی وان لم داده و به سقف چوبی نگاه میکنه؛ وقتی چشم هاشو باز کرده با جای خالی و سرد رو به رو شده بود، دل گرفته چندی بین ملافه های آغشته به بوی کشیش غلت زده بود و در آخر خودش رو به حموم کوچیک اتاق رسوند.

پرتوی نور خورشید از بین پنجره های باریک بالای دیوار گرمای مطبوعی بهش القا میکرد چند بار دستاشو جلوی صورتش سایه بون کرده بود ولی فایده ای نداشت، بدن کرخت شدش زمان استراحت بیشتری طلب میکرد.

صدای قیژ قیژ در چوبی باعث شد سرش رو بچرخونه؛ در چارچوب در مرد ایستاده بود لباس رسمی که شامل شلوار پارچه ای قهوه ای و بافت یقه اسکی مشکی بود به تن کرده بود

اون مرد چرا از ردای مخصوص کشیش ها انقدر فراری بود؟ بجز در مواقع نیاز به تن نمیکرد در حالی که دیگر کشیش ها دل از اون لباس نمیکندن.

- حالت خوبه؟

کشیش پرسید و چشم های پسر توی حدقه چرخید.

- اومدی همینو بگی؟

کشیش کتابی که توی دست چپش بود رو به دست راستش داد و شونه سمت چپش رو به چارچوب در چسبوند.

- چیز دیگه ای باید اضافه کنم؟

باز بی رحمانه پرسید؛ فلیکس تکیه اش رو از وان گرفت و کامل سمت کشیش چرخید، تن سفیدش که با نور خورشید درخشان شده بود مثل پری دریایی های ساحل سیاه با صدای جادوییش روح ماجراجوی کشیش رو به اسارت در میاورد.

- اون انجیله دستت؟

سری به نشان تایید تکون داد.

- پس بیا برام بخونش

کریس ابرو هاشو بالا انداخت در حالی که به سمت صندلی چوبی ای که در گوشه ترین قمست حمام بود قدم بر میداشت پرسید:

- اینجا؟

فلیکس با چشم هاش مرد رو دنبال میکرد با کشیدن صندلی چوبی اون رو به وان نزدیک میکنه.

- من الان برهنه و پاکیزه مثل نوزادی تازه متولد شدم؛ بهترین زمان برای پذیرفتن حرفای مسیح.

کریس صندلی رو نزدیک وان گذاشت و روش نشست، دستای فلیکس روی قسمت بالای وان روی هم قرار گرفت تا تکیه گاهی برای سرش بشه.

از زیر آب صحنه وسوسه کننده ای برای چشم‌های ناپاک کشیش ساخته بود؛ شیطانی و سخت گناه آلود.

کشیش نشست و با پایین اوردن خودش زانو هاشو کامل به وان چسبوند، از بالا به چشمان درخشان پسر نگاه کرد، موهای مشکی خیس شدش مثل حصار گل رز قرمز ازش محافظت میکرد. کتاب رو باز کرد و شروع به خوندن کرد.

- تمام اختیارات در آسمان و زمین به من داده شده است. پس بروید و تمام قومها را شاگرد من سازید و ایشان را به اسم پدر و پسر و روح‌القدس تعمید دهید؛ و به ایشان تعلیم دهید که تمام دستورهایی را که به شما داده‌ام، اطاعت کنند. مطمئن باشید هر جا که بروید، حتی اگر دورترین نقطه دنیا باشد، من همیشه همراه شما هستم! (متی فصل 28 آیه های 18 تا 20).

Capture Spirit [Chanlix]Où les histoires vivent. Découvrez maintenant