1

172 10 15
                                    


5 ژوئن سال 1999 ، لندن .

درست بعد از زدن رعد و برق بلندی مرد دستاشو محکم رو میز زد و بلافاصله دست راست خودشو بالا آورد و به سمتی اشاره کرد . صداشو بلند کرد تا تمام خشم و استرسشو نشون بده .

مک میلان _ پارلمان باید به این امر رسیدگی کنه لرد گانت .

لرد گانت با ارامشی که دیگه داشت تموم میشد انگشتای شست و اشارشو روی چشماش کشید و جواب مرد رو به روشو داد .جو متشنج بود و تمامی افراد داخل اتاق مشوش .

گانت _ ما هم همین نظرو داریم لرد مک میلان ولی به حرف ما دیگه گوش نمیدن .

سکوت کوتاهی که شد با صدای قطره های بارون که به شیشه میخوردن شکسته میشد.
مردی که تا الان سکوت کرده بود و به مبل تکیه زده بود پوزخندی میزنه و به جلو خم میشه . آرنج هاشو رو زانو هاش می‌ذاره و دستاشو به هم قلاب می‌کنه .

به مردی که در صدر میز قرار داشت و ایستاده به نقشه نگاه میکرد نگاه کرد و پوزخند زنان مخاطب قرارش داد .

نات_ ینی میخوایید بگید باید دست رو دست بذاریم ؟ لوسیوس من این کارو نمیکنم خودت که می‌دونی .

مرد تکیشو از دستانی که ستون کرده بود رو میز چوبی قهوه ای رنگ میگیره و بالاخره سرشو بالا میاره .
خستگیش مشهود بود ، دو روز بود با افراد مختلف سرو کله میزد و به جایی هم نرسیده بود از طرفی هم از سمت 27 خاندان دیگه بهش فشار میاوردن تا موضوع پیش اومده رو حلش کنه .
اون به عنوان رهبر 28 مقدس وظیفه داشت تا این مشکلم حل کنه ، مثل تمامی مشکل هایی که تا به حال پیش اومده بود .
با نیم نگاهی به 10 مرد داخل اتاق آستین پیراهن مشکی رنگشو بالا میده و میز رو دور میزنه.

لوسیوس_ معلومه که این کارو نمی‌کنیم توماس .

رعد و برق برای بار هزارم یا صد هزارم آسمون تاریک شب رو روشن می‌کنه و صدای مهیبی بلند میشه .
مرد دست به کمر زد و درست وسط اتاق وایساد ، یه دور به همه نگاه کرد و پوزخند همیشگیشو زد .

لوسیوس_ قرار نیست بذارم اون محافظه کارای خیانت کار دوباره کارشونو انجام بدن ‌. یه بار جا به جایی قدرت کافی بود برای بار دوم اتفاق نمیفته‌.
جیمز دومو آوردن سر کار بدون مشورت پس بدیعیه که این کارشونو بی جواب نذاریم . اون زمان پدر پدرامون انجامش دادن بخاطر آینده ما پس ما باید این پادشاهیو حفظ کنیم .

بریتانیای کبیر بهمون نیاز داره آقایون . نمیذارم فقط بخاطر کشتن اون پسر بیچاره باز قدرتو بدن دست کس دیگه ای جز کسی که ما انتخواب میکنیم ، هیچ وقت این اتفاق نمیفته .
در به طور مخصوصی زده میشه و نظر هر 11 مردو به خودش جلب می‌کنه .

تق تق ... تق ... تق

با فهمیدن این که کی پشت دره فکرش سمت پسر عزیزش می‌ره که قرار بود بعد این جلسه براش جشن تولد 2 سالگیشو بگیره .لبخند کمی میزنه و اجازه ورود بهشو میده ‌.

لوسیوس _ بیا داخل کریچر. بعد از چند ثانیه تاخیر که جزو اخلاق همیشگی مرد پشت در بود در باز میشه و مرد جوان و شق و رقی داخل میشه .

دوباره رعد و برق میزنه و فضای اتاقو برای لحظاتی روشن می‌کنه. کریچر به عادت همیشگیش عینک مستطیل شکل و ظریفشو با دو انگشت وسط و حلقه دست راست که دستکش سفیدی دستش بود بالا میده .

کریچر_ متاسفم که این موقع مزاحم میشم ارباب ولی پسرتون ....

با خارج شدن کلمه پسرتون لوسیوس نگران از اتاق خارج شد و سمت اتاق پسرش دوید .

+ دوباره نه دراکو .

..

عکس بالا اتاق کار لوسیوسه .

از این به بعد هر عکس یا ادیتی یا هر آهنگی درباره فیک باشه رو همینجا میذارم

Nepenthe Where stories live. Discover now