_ قربان محموله ها رسیدن چه دستوری میفرمایید ؟ کار امضا زدن برگه های زیر دستش که تموم شد کنارشون گذاشت و به صندلی تکیه داد .
_ ببریدشون انبار دستشون ندید .
_ اطاعت .صندلی رو چرخوند سمت پنجره و به مجتمع ها نگاه میکرد که هر کدوم دونه دونه چراغاشون روشن میشد .
_ خاموشا ؟ مرد زیر دست با سئوال یهویی رئیسش جا خورد .دست پاچه اوراقی که رئیسش داشت امضا میکردو از روی میز برداشت و تایید کرد .
_ بله قربان تمامی چراغ ها خاموش هستن و همه رفتن . از رو صندلی بلند شد و سمت در رفت .
_ پس کارتونو شروع کنید .
مرد پشت سر رئیسش راه افتاد و با تلفن همراهش چند تا نقطه برای فردی ارسال کرد .مرد زیر دست _ اطاعت رئیس . از کنار رئیسش گذشت و با قدمای بلند سمت اتاق خودش رفت و اوراقو داخل گاوصندوق گذاشت . زنگ کنار میزشو زد و با در آوردن کتش سمت کمد داخل اتاق رفت . بازش کرد و بدون تعلل دوتا هارنس برداشت یکی برای رون و دیگری برای کمر و پهلوهاش .
دوتا کلت کمری H K 45 برداشت و چفت هارنس رونش کرد .
دوتا برتا 92 هم برداشت و چفت هارنس کمرش کرد و با 4 تا چاقو کلمبیای مشکی رنگ اسلحه هاشو کامل کرد .
کت چرم مشکی رنگی پوشید و از اتاقش خارج شد.
رئیسش تا الان باید رفته باشه واسه همین بدون نگاه کردن به اطراف یه راست سمت آسانسور رفت و بعد از فشار دادن دکمه ریز کنار صفحه ، سنسور دستی فعال شد .دستشو روی سنسور گذاشت و کمی بعد آسانسور بالا اومد .داخل شد و با فشردن دکمه 3- در آسانسور بسته شد . نگاه ساعت مچیش میکنه و نفس عمیقی میکشه . حدود نیم ساعت وقت داشتن تا کارو یه سره کنن. با ایستادن آسانسور و باز شدن درش افرادشو میبینه که منتظرش بودن و هر کدوم سوار ماشین های مخصوص خودشون بودن .
_ مافیای روسیه .... واقعا ابهت خاصی داره ...
به اخباری که هم اکنون به دست ما رسیده است توجه فرمایید .مافیای اژدهای نقره ای بار دیگر ماموریت بزرگی را به انجام رسانده است .
این باند مافیایی شب گذشته به انبار های نظامی ارتش حمله کرده و بدون صدمه دیدن حتی یک نفر از افراد ارتش این انبار هارا تخلیه کرده .گفته میشود که هیچکدام از ارتشیان متوجه ورود این باند تبهکار به منطقه نشده اند . با ما همراه باشید .
به تلویزیون چشم غره ای میره و همراه قطع کردن صداش رشته های کره ای جلوش رو هورت میکشه .
_ خدای من نه بازم ریدی تو پاستا ؟ چاپستیکای آهنی تو دستشو روی بشقاب مخصوص میذاره و این بار به دوستش چشم غره میره ._ این پاستا نیست احمق رامیونه .مال کُرست چرا هرچی رشته میبینی فکر میکنی پاستاست ؟ پسر بزرگتر بهش نزدیک میشه و با برداشتن کنترل و عوض کردن شبکه با چهره جمع شده نگاه رشته های داخل کاسه میکنه .
_ من ایتالیایی نیستم ولی این واقعا افتضاحه . انگار موهای صافو برداشتی فر کردی .
پسر کوچک تر نفس عمیقی میکشه و فکر ناسزا گفتن به رفیقشو از سرش بیرون میکنه .

YOU ARE READING
Nepenthe
Action+Nepenthe _ ینی چی ؟ + مال یونان باستانه، به معنی دارویی که دردها و رنج هارو از بین میبره .ینی کسی که با حرف زدن باهاش همه چیزو به دست فراموشی میسپاری . + پس من نپنته تو میشم . دراری هپی اند