_یک روز بعد_
جیمین حسابی غرق کشیدن بود و اصلا متوجه نگاه سنگین جونگکوک روی خودش نبود. از اون طرف جونگکوک محوِ تماشای پسر شده بود از مژههاش گرفته تا گونههای برجسته ش همه رو وارسی کرد.
از نظر جونگکوک، جیمین سوژه مناسبی برای کشیدن بود فقط هم به همین دلیل بود که اینقدر پسر روبهروش براش جذاب بود توی فکرش تصویرهای مختلف از چهره جیمین رو میساخت و با خودش فکر میکرد که بهترین زاویه برای کشیدن چهره جذاب جیمین کدوم زاویهس، با تقهای که به در اتاقش خورد از دنیای تصوراتش بیرون اومد و گلوش رو صاف کرد.
کمی از امگا فاصله گرفت و اجازه ورود داد. منشی با سینی وارد اتاق شد نگاه عجیبی به اون دو انداخت که کمی جونگکوک رو عصبی کرد اصلا درک نمیکرد چرا منشیش وقتی خودش و جیمین کنار هم بودن نگاههای عجیب بهشون میانداخت و بعد دست آخر لبخند احمقانهای روی لبش میشوند.
با بیرون رفتن منشی چشمی توی حدقه چرخوند و نگاهش رو به جیمین داد.
+پاشو یکم استراحت کن تا من اینایی که کشیدی رو بررسی کنم.
جیمین بدون حرف بلند شد و کش و قوسی به بدنش داد و بعد از اون جلوی چشمهای هیز جونگکوک خم شد و باسن برجستهش رو به رخ آلفا کشید. جونگکوک سریع نگاهش رو از باسن پسر گرفت و به خودش فحشی داد.
جیمین به طرف قهوهها رفت و یکیش رو برداشت و در همین حین جونگکوک شروع به حرف زدن کرد.
+تا اینجا برای روز اول خیلی خوب پیش رفتی اما بازم توی انحنا کشیدن خطها دستت خشکه که با تمرین اونم حل میشه، بیا بشین کنارم این تمرین رو یکم که انجام بدی دستت راه میوفته.
جیمین قهوه بدست کنار جونگکوک نشست و حواسش رو به آلفا داد.
+اول یه عدد هشت بکش بعد روی همون دوباره برو بدون اینکه وایستی فهمیدی؟ آروم آروم باید سرعتت رو ببری بالا.
امگا مداد رو از دست آلفا گرفت و شروع کرد به کشیدن. جونگکوک کنارش بود و ازش میخواست که متوقف نشه و سرعتش رو بالا ببره.
+خب کافیه.
جونگکوک از جاش بلند شد و پشت جیمین قرار گرفت روی کمر پسر خم شد؛ طوری که صورتش بالای شونه جیمین بود. بعد از اون دستش رو روی دست جیمین گذاشت و گرفتش و بدون اینکه توجهی به پسر متعجب بکنه دستش رو به حرکت درآورد. اما ثانیهای بعد وقتی دید دست جیمین زیر دستش شل شده کنار گوشش لب زد.
+تمرکزت رو بده روی کار جیمینا.
جیمین به خودش نهیبی زد و به حرف جونگکوک گوش داد دستاشون هماهنگ باهم حرکت میکردن و صدای کشیده شدن مداد و صدای جونگکوک سکوت اتاق رو شکست.
+محکمتر، شل نکن جیمینا، محکمتر آفرین عالیه.
جیمین توی دلش فحشی به ذهن منحرفش داد، البته که تقصیر خوده جونگکوک هم بود جوری که اون آلفا کنار گوشش لب میزد و نفسهای داغش به گوش جیمین میخورد طبیعی بود که ذهن پسر منحرف بشه. هردو حسابی سرشون با کار گرم بود که با صدای جیغ منشی و باز شدن در اتاق از جا پریدن.
-خانم شما حق ندارین اینطوری وارد بشین صبر کنین با شمام.
صدای بلند منشی فضا رو پر کرده بود جونگکوک اخمهاش رو توی هم کشید و منتظر موند تا شخصی که در رو باز کرده خودش رو نشون بده اما با دیدن اون زن از خواستش پشیمون شد هر لحظه فرمونهاش غلیظتر میشد و این برای جیمین آزاردهنده بود؛ اما با وجود خشم توی نگاه جونگکوک جرعت حرف زدن نداشت.
-جونگکوکا عزیزم...
جونگکوک با شنیدن اون صدای نفرت انگیز به طرف زن هجوم برد و وقتی بهش رسید با دو دست زن رو هل داد و گفت:
+گمشو بیرون عوضی چطوری روت میشه بیای اینجا هان؟ مگه نگفتم دیگه نمیخوام ببینمت!؟؟
زن اما دوباره فاصلهشون رو کم کرد و اینبار دستهای جونگکوک رو گرفت.
-میدونم از دستم ناراحتی، عصبانی، دلخوری اما بذار حلش کنیم سالها گذشته جونگکوک لطفا بهم اجازه بده کنارت باشم!
+بهت گفتم برو بیرون.
جونگکوک از بازوی زن گرفت و به بیرون از اتاقش برد و قبل از اینکه بهش فرصتی بده در رو روی صورتش بست و قفل کرد.
جیمین که داشت از بوی فرمونهای جونگکوک لرزش بدنش رو حس میکرد؛ از جاش بلند شد تا بیرون بره اما با صدای مهیبی سرش جاش ایستاد.
چیزی که میدید رو باور نمیکرد آلفا مثل دیوونهها به جون وسایل توی اتاقش افتاده بود و یکی یکی همه رو به سمت دیوار پرت میکرد از گوشیش گرفته تا لیوانهای قهوه، جیمین اصلا آدم ترسویی نبود اما توی اون لحظه واقعا جونگکوک ترسونده بودش.
چند ثانیه دیگه هم همینطوری با دیوونه بازیهای آلفا گذشت اما با فکری که به سرش زد جرعتش رو جمع کرد و به طرف جونگکوک که حالا پشت بهش بدون حرکت ایستاده بود و بلند بلند نفس میکشید رفت. رایحه بارونش رو آزاد کرد و از پشت دستاش رو دور کمر مرد حلقه کرد.
_لطفا آروم باش، داری به خودت آسیب میزنی.نفس عمیق بکش من اینجام، من کنارتم.
جیمین با نرمی کلماتش رو گفت و بوسهای پشت گردن آلفا زد.
جونگکوک کمکم با حس رایحه جفتش آروم گرفت و آتیش خشمش خوابید. سرش رو به عقب برد و به شونه جیمین تکیه داد و چشمهاش رو بست توی اون لحظه هیچی به جز اون آغوش و رایحه بارونی نمیتونست آرومش کنه....
YOU ARE READING
grumpy alpha
Nezařaditelné🚫این فیکشن در دو ورژن جیکوک و کوکمین اپ میشود🚫 چی میشه که جئون جونگکوک رییس شرکت JJK که به مغرور بودن و زیبایش بلند آوازس با پارک جیمین تصادف کنه و طی اون درگیری اتفاقی که نباید بیوفته و جونگکوگ همونجا با خودش عهد میبنده که هرجوری شده تلافیش...