Part 13

24 8 0
                                    

رز : اونا اینجا چیکار می کنن ؟ چرا جیمین اینطوری نگام می کنه ؟ نکنه رو صورتم چیزیه ؟

جیمین :
با وارد شدنمون چشمم به رزی خورد ، زیبا شده بود مثل یه رز سیاه اونم داشت بهم نگاه می کرد ولی نگاشو گرفت و به یه سمت دیگه داد ، به جنی نگاه کردم که به تهیونگ زل زده بود و تهیونگم به اون و چرا احساس می کنم اینا باهم تو رابطه ان ؟؟

جیسو : تهیونگ اینا چطور اومدن؟

+ فک کنم بم بم دعوتشون کرده باشه

بم بم : سلام چطوری اوون وو ؟

+ بد نیستم

بم بم : این لیدی ها دوستاتن ؟ معرفی نمی کنی ؟

+ اره ، دختره این بم بم و بم بم این دخترا

رز : سلام پارک رزان هستم خوشبختم از دیدنتون

بم بم : خوشبختم ، بم بم صدام کن

جیسو : یعنی می خوای بگی منو نمیشناسی ؟ 

بم بم : شما کی هستین ؟

جیسو : یااااااااا

بم بم : بخدا گوه خوردم مگه میشه ملکه خشم رو نشناسم ؟ تازه دلمم برات تنگ شده بود خوش برگشتی

جیسو : ولی من اصلا

بم بم : دروغگویی هنوز

( همه به جنی نگاه می کنن و منتظرتا خودشو به بم بم معرفی کنه ولی جنی هنوز غرق در نگاه کردن تهیونگ بود )

جیسو : هی جنی حالت خوبه ، جنی ؟

جنی : ها ؟ اره خوبم

بم بم : منم از دیدنتون خوشحالم خانم جنی

جنی : اه ببخشید من به کل حواسم پرت شده بود

تهیونگ : اینکه کامل مشخص بود

جیسو : خفه شو تهیونگ ترو خدا شلوع نکن

تهیونگ : مگه چی گفتم ؟؟

چان : سلاممممم

جنی : چانییییییی ( دویدن به طرفش برای بغل )

چان : وای خدا ببین چقدر بزرگ شدی ، دلم خیلی برات تنگ شده بود

جنی : من بیشتر 🤧

چان : هی هی قرار نشد که گریه کنی ، گریه چرا منم الان گریم میگیره ها

جنی : یااا کی گفته من گریه می کنم فک می کنی همه مث خودتن ؟

چان : ارایشت خراب میشه ها دیگه همه مسخرت می کن نا

رز : هی پیر مرد تحویل نمی گیری ؟

چان : که گفته مگه میشه عشقمو یادم بره بیا ببینم

جنی : هیی اون عشقته من چیتم پس ؟ اصلا من قهرم باهاتون

خاندان کیم / Kim FamilyOù les histoires vivent. Découvrez maintenant