پیشگفتار

3.8K 270 175
                                    

ماموریت ای. اکس. او

پیش گفتار

زمانه زمانه ی شیاطین و خوناشام ها بود. جایی که پاکی کمیاب بود و زندگانی کمیاب تر.

سر زمین های شمالی به دست خوناشام ها تسخیر شده بود و گرگنما های درنده سرزمین های جنوبی را محل قتل و قارت خود کرده بودند. در این بین موجودات بی دفاع در ترس زندگی می کردند و با کوچکترین بی احتیاطی به راحتی کشته می شدند...

تا زمانی که منابع تغذیه ی اصلی خوناشام ها و منبع تبدیل و تولید مثل گرگنما ها که انسان ها بودند تا خطر انقراض کامل پیشرفته و از تعد آنها به قدری کاسته شد که در هر سر زمین آنها به 100 نفر هم نمی رسیدند.

بنابراین هر دو گروه به منابع تغذیه ی دیگری روی آوردند و انسان ها به عنوان نوعی گنجینه ی کمیاب در هر جا که یافت میشدند به اسارت در آمدند.

در این هرج و مرج؛ خوناشام ها تصمیم گرفتند اتحادی بین موجودات شکل بگیرد که علاوه بر سر و سامان دادن به کنترل منابع تغذیه، موجودات تحت کنترل خودشان را از زندگی در ترس رها کنند و به این روش آنها را بیشتر به خود وابسته کنند.

در نتیجه قرار بر این شد از چهار گروه موجوداتی که زیر حکومت خوناشام ها زندگی می کردند؛ هر سال 1 نفر از هر خاندان سلطنتی موجودات تحت سلطه ی خوناشام ها به عنوان دیپلمات به قصر فرستاده بشوند و در برابر این گروگان ها که برای اطمینان از اتحاد آن خانواده ها دریافت میشد که به اصطلاح به آنها میهان گفته میشد، خوناشام ها از آن گروه موجودات محافظت کنند و این جدای از افرادی بود که هر سال به عنوان مالیات سالیانه برای تولید خون مورد تغذیه ی خوناشام ها به قصر فرستاده می شدند...

این سیاست هر چند کثیف و ناپسند باعث اتحاد قوی ای بین سرزمین های شمالی شد و آنها موفق به شکست گرگنما ها شده و سرزمین هایشان را به تصرف در آورده و آنها را به بند کشیدند.

گرگنماهای شکست خورده هم به ناچار تحت امر خوناشام ها در آمدند و مجبور به فرستادن مالیات با افراد و سالی 1 نفر از خاندان سلطنتی به عنوان باج به خوناشام ها شدند.

البته تعدادی گرگنمای شورشی نهایتا موفق به فرار شدند اما تعدادشان به حدی نبود که بتوانند جلوی ارتش خوناشام ها ایستادگی کنند و ناچاران به کوه های جنوبی که دسترسی به آنها راحت نبود پناهنده شدند.

با گذر زمان تعداد انسان ها، بهترین و مهم ترین منبع تغذیه ی خوناشام ها به دلیل توقف این کشت و کشتار کورکورانه دوباره شروع به افزایش کرد و از حالت خطر نابودی کامل، کمی فاصله گرفت.

سال های سال این روند ادامه داشت و کم کم تبدیل به یک رسم کاملا اجتناب ناپذیر از دوران باستان شد که هر سال 1 نفر از هر خاندان تحت امر - به جز انسان ها که به دلیل منبع اصلی تغذیه بودن امجبور به ارسال 2 نفر بودند- به قصر فرستاده شود تا این به اصطلاح اتحاد حفظ شود...

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Feb 15, 2019 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

E.X.O. Mission | ماموریت ای.اکس.اوWhere stories live. Discover now