I Almost Do

271 9 5
                                    


I bet this time of night you're still up

شرط میبندم که این موقعِ شب هنوز بیداری

I bet you're tired from a long, hard week
شرط میبندم که از یک هفتۀ طولانی و سخت خستهای

I bet you're sitting in your chair by the window, looking out at the city

شرط میبندم روی صندلی ات کنار پنجره نشسته ای، به بیرون به شهر نگاه میکنی

And I bet sometimes you wonder about me

و شرط میبندم بعضی وقتها به من فکر میکنی

And I just want to tell you

و فقط دلم میخواهد به تو بگویم

It takes everything in me not to call you

همۀ اراده ام صرف این میشود که به تو تلفن نزنم

And I wish I could run to you

و کاش میتوانستم به سویت بدوم

And I hope you know that

و امیدوارم بدانی که

Everytime I don't,

هر دفعه این کار را نمیکنم

I almost do, I almost do

نزدیک است که بکنم، نزدیک است که بکنم

I bet you think I either moved on or hate you

شرط میبندم فکر میکنی یا همه چیز را پشت سر گذاشته ام یا اینکه از تو متنفرم

'Cause each time you reach out there's no reply

چون هربار که تماس میگیری، هیچ پاسخی نمی آید

I bet it never, ever occurred to you that I can't say hello to you

شرط میبندم که هرگز، اصلاٌ به ذهنت هم خطور نکرده که نمیتوانم به تو سلام بگویم

And risk another goodbye

و خطر وداع دیگری را پیش بیاورم

And I just want to tell you

و فقط دلم میخواهد به تو بگویم

It takes everything in me not to call you

همۀ آنچه درونم هست، صرف این میشود که به تو تلفن نزنم

And I wish I could run to you

و آرزو میکنم میتوانستم به سویت بدوم

And I hope you know that

و امیدوارم بدانی که

Everytime I don't,

هر دفعه این کار را نمیکنم

I almost do, I almost do

نزدیک است که بکنم، نزدیک است که بکنم

We made quite a mess, babe

ما حسابی خراب کردیم عزیزم

It's probably better off this way

شاید اینطوری بهتر است[1]

And I confess, babe

و اعتراف میکنم عزیزم

That in my dreams you're touching my face

که در رؤیاهایم، صورتم را لمس میکنی

And asking me if I want to try again with you

و میپرسی که آیا میخواهم بار دیگر با تو امتحان کنم[2]

And I almost do

و تقریباً دلم میخواهد

And I just want to tell you

و فقط دلم میخواهد به تو بگویم

It takes everything in me not to call you

همۀ آنچه درونم هست، صرف این میشود که به تو تلفن نزنم

And I wish I could run to you

و کاش میتوانستم به سویت بدوم

And I hope you know that

و امیدوارم بدانی که

Everytime I don't,

هر دفعه این کار را نمیکنم

I almost do, I almost do

نزدیک است که بکنم، نزدیک است که بکنم

I bet this time of night you're still up

شرط میبندم که این موقعِ شب هنوز بیداری

I bet you're tired from a long, hard week

شرط میبندم که از یک هفتۀ طولانی و سخت خسته ای

I bet you're sitting in your chair by the window, looking out at the city

شرط میبندم روی صندلی ات کنار پنجره نشسته ای، به بیرون به شهر نگاه میکنی

And I hope sometimes you wonder about me

و امیدوارم بعضی وقتها به من فکر کنی

[1]یعنی شاید بهتر شد که رابطهمان را به هم زدیم

[2]امتحان کردن رابطۀ دوباره

خیلی ها معتقدن برای جو جوناس خونده شده

Red Lyrics (Persian Translation)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora