روزی لویی به استخدام یک شرکت بزرگ بین الملی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد:«یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»
صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟»
لویی با بیخیالی گفت: «نه»
صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.»
ولویی با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»
مدیر اجرایی گفت: «نه»
لویی نیشخندی زد و گفت: «خوبه!» و سریع گوشی را گذاشت!!!
_____________
سلام به خواننده های گل :)
ووت فراموش نشه و خوشحال می شم نظرتون در رابطه با این کتاب بدونم :)
اگر خوشتون نمیاد ازکتاب هم بهم بگید عیبی نداره (منظورم اینه اگر اشکال و نقصی می بینید بهم گوشزد کنید)
همتون رو دوست دارم و خیلی ممنونم بابت 1k ^_^
راستی اگر کسی می تونه برای کتاب یه کاور خوب درست کنه بهم پیام بده.
YOU ARE READING
خندیدن به سبک وان دی
Humorاین کتاب اولین تجربه ی من در زمینه ی طنز پردازی هست که تمام محتویات کتاب طرفا جنبه ی طنز دارند.همچنین این کتاب شامل حکایات شیخ هرولد، شعر های طنز در زمینه وان دی و صفات بارز و...می باشد . امیدوارم که بخونید و لذت ببرید :) ''مرا عهدی است با جانان که...