روزی شیخ هرولد با مریدان اخبار نگاه همی کرد و در خبرها هیچ ندید مگر خبرهایی که از فرط شیرینی به باقلوا ماننده بودند !هر خبر چون برمی آمد مسبب شادی بود و چون برون می رفت ممد شگفتی . پس بر هر خبر دو چیز واجب می شد : یکی خنده مریدان و دگر گریه ی شیخ.
برنامه بدانجا رسید که مجری زن تنها با اسم فامیل ، زیرنویس همی گردید.
مریدان شیخ هرولد را گفتند یا شیخ : دلیل ممنوعیت نام کوچک مجریان زن چه باشد ؟
شیخ هرولد فرمود : از آنجا که مردم با رؤیت اسم کوچکشان فاسد شوند !
پس مریدان غش غش بخندیدند و باهم بخواندند :
یا شیخ چشم تو جام شراب منه
یا شیخ اخم تو رنج و عذاب منه
شیخ هرولد فرمود : کوفت :|! حالا دور برتان ندارد.
پس مریدان بیهوش گشتندی.
VOCÊ ESTÁ LENDO
خندیدن به سبک وان دی
Humorاین کتاب اولین تجربه ی من در زمینه ی طنز پردازی هست که تمام محتویات کتاب طرفا جنبه ی طنز دارند.همچنین این کتاب شامل حکایات شیخ هرولد، شعر های طنز در زمینه وان دی و صفات بارز و...می باشد . امیدوارم که بخونید و لذت ببرید :) ''مرا عهدی است با جانان که...