قسمت 57
زین از در اتاق بیرون اومد
زین:😓
لیام: انجامش بده😐
زین: لیام؟
لیام: گفتم انجام بده😐
زین: لیام جووووونم؟😍
لیام: خر هیکل ناقصته مردتیکه من خر نمیشم😐
زین:😐
لویی پاشو آورد بالا :😎
زین: بنداز پایین سیب زمینی😐
لویی: لیام نگاش کن😢
لیام: زین😠
زین: باشه بابا میبوسم😐
زین خم شد و یک بوس رو دستش گذاشت و دستش رو زد به پا لویی
لویی:😐
لیام: مثل آدم ببوس😐
زین: لیام چرا انقدر نکبت شدی تو خیلی خوب بودی😭
هری: ددی با ما گشت بیشعور شده😈
لیام مشت در دهن هری
هری نعره 😐
نایل:😱
لیام: حالم رو به هم زدین همتون.باید بدونید اینجا میدون جنگ نیست و نمیتونین با هم همش دعوا کنید😠
نایل: لیام خودت الان داری دعوا میکنی😓
لیام: نایل؟😠
نایل: بله؟😓
لیام: ببند تونل رسالت رو😠
نایل: چشم😓
لویی:ببوس من را زودتر😈
زین زیر لب: گاییدمت لویی😐
لویی: شنیدم 😡
زین: به ته کونم😐
لیام: زین؟😠
زین: چرا منو تو این موقعیت میزارید اخه😢
زین خم شد و با چندش به پا لویی نگاه کرد😐
لویی پاشو گرفت تو حلق زین
زین پرید عقب
زین: عقققف بو شلغم گندیده میداد😷😲😨
لویی:😐
لیام: از این لحظه به بعد اگر یکیتون با هم دعوا کنه با من طرفه😠مجبورش میکنم از به دنیا اومدنش پشیمون بشه.شیر فهم شد؟😠
هری: آری آری 😨
نایل: گاو فهم شد😨شترفهم شد😨گوسفند فهم شد😨همه چی فهم شد فقط منو نخور😭
لیام:😐
لویی: پامو نبوسیدا😐
زین: گمشو بابا مردتیکه عوضی پاتو تا تو حلقم فرو کر...
لیام: همین الان چی گفتم؟😠
داد لیام باعث شد همه تو خودشون شماره یک کنند به غیر از نایل که شماره دو هم کرد!
زین: گمشو مردتیکه عزیز!پاتو تا تو حلقم فرو کردی لویی عوضی جونم😨
لویی: قرار بود پا مبارک من رو بوس کنی زین نکبت جون😨
هری: بس کنید دوستان.بیاید بریم یک چیزی در شکم کارد خوردمون بریزیم😐
لویی: ای گوز خوشبو آیا فراموش کرده ای چیزی در یخچال برای خوردن نداریم؟😐
هری: نه کسمغز جان عزیز یادم نرفته یکی رو باید بفرستیم یک چیز بخره😐
نایل: اصلا خودتون رو ناراحت نکنید الان من میرم کلی خوراکی میخرم تا تو حلقتون بریزید عجق های شاسگولم😍
هری: فدات شم بوزینه😍
نایل: گوز من😍
هری: عشقم مراقب خودت باش دخترا دید نزننت😍
نایل: باشه😍
زین: باز گوزمانتیک بازی در نیارید دوستان عن زیبا😐
نابل: لیام؟
لیام: ها؟😐
نایل: آیا تو نکبت عزیز به من اجازه میدی برم خرید؟😱
لیام:😐
نایل:😟
لیام:😐
نایل:
لیام: خدایا انگیزتو با رسم شکل برای زنده نگه داشتن من بگو😩
YOU ARE READING
🆔THIS is US🆔
Humorداستان طنز از اتفاقات روزمره بین اعضای واندایرکشن❕ ☠اثرات داستان : 1-شباهت پیدا کردن خنده هایتان به گراز های زخمی💀 2-لبخند زدن به گوشی حتی وقتی که در حال خواندن داستان نیستید📱 3-مرگ💯(معمولا ناشی از خنده زیاد اما مورد هایی هم دیده شده که جان خ...
