در دوشنبه ؛ تو بهم گفتى :
1. از من خوشت مياد.
2. سرطان دارى.
در سه شنبه ؛ بهت زنگ زدم.
درباره ى مشكل روحيم بهت گفتم
و بعد گوشى رو قطع کردم.
در چهارشنبه ؛ جلوى خونه م ظاهر شدى.
و منو بوسيدى
و بهم گفتى كه همه چيز درست ميشه.
در پنج شنبه ؛ بهم گفتى
كه چقدر تومورِ توى سرت بزرگه.
در جمعه ؛ بالاخره دوباره گريه كردم.
در شنبه ؛ بهم گفتى كه بايد پيش يه روانشناس برم
و من بهت گفتم كه حالم خوب نميشه.
در يك شنبه ؛ باهم حرف نزديم.
و اين اشكال داشت.
VOCÊ ESTÁ LENDO
Disorder | Complete
Fanfic* من با اختلال ها و نقص هام توصيف نشدم ، بلكه اين زنده موندن و پيروز شدن بر مشكلاتمه كه من رو توصيف ميكنه * [Persian Translation] (Harry Styles AU) All Rights Reserved ©lighter