[در حالی که دست هاش رو دور خودش حلقه کرده؛به این طرف و اون طرف نگاه می کنه.]
لری گرل: حتی در و دیوارهای این جا هم باعث می شه احساس غربت کنم...(زیر لب زمزمه می کنه.) روز های اول برعکس چیزی که همه می گن مثل کابوسه.(دور و برش رو نگاه می کنه تا بتونه دست شویی رو پیدا کنی.)
[بی هوا در دست شویی رو باز می کنه و به صورت کسی که پشت در ایستاده بود می کوبونه.]
لری گرل: 'درست همون لحظه که فکر می کردم روز اول دانشگاه بدتر از این نمی تونه باشه.' (با خودش فکر می کنه.)
لری گرل: اوپس! (با دستپاچگی می گه.)
دختر: های! (با لبخند می گه.)
لری گرل: انگار روز اول دانشگاه اونقدر ها هم فاجعه نیست.
لری' گرل: درسته از آشنایی باهات خیلی خوشحالم؛ولی هنوزم روز اول دانشگاه واقعا فاجعه است.
لری گرل: (می خنده.) کجا می خوای بشینی؟ (با ذوق می پرسه.)
لری' گرل: کنار تو. (دستش رو طرفش می گیره.)
لری گرل: آااااا....خب...راستش...من الآن فعلا باید برم دست شویی...(با خجالت می گه.)
سلام به همگی
اوضاع خوبه؟چطور بود؟ دوست داشتید؟
نظر شما راجع به اولین روز دانشگاه/دبیرستان/مدرسه چیه؟نظر؟پیشنهاد؟انتقاد؟
ممنون که وقت می گذارید💚💙
YOU ARE READING
Mad girl Fangirl
Humorزندگی ما فن گرل ها پر از لحظاتی هست که فقط خودمون می تونیم عمیقا و کاملا درک کنیم من کیمیام و دوست داشتم این افکار و تصوراتم رو با شما به اشتراک بذارم تا بتونیم با هم فن گرلی کنیم و از فن گرلی لذت ببریم! Cover by:kimiyamd