عفت کلام

755 130 208
                                    

  هم کلاسی: از وقتی پسرای واندی از هم جدا شدن...

  لری گرل: (وسط حرفش می پره.) اون ها از هم جدا نشدن...(با لحن هشدار دهنده ای می گه و انگشت اشاره اش رو به حالت تهدید امیزی بالا می یاره.) این فقط یه استراحته.

  هم کلاسی: (چشم هاش رو می چرخونه.) تو جدا باور کردی این رو؟

  لری گرل: لویی قول داده...(با اخم می گه و لب پایینش رو بیرون می ده.)

  هم کلاسی: یه درصد فکر کن دوباره بخوان با هم برگردن! (پوزخند می زنه.)

  لری گرل: فاک یو!(با عصبانیت می گه.) فاک یو! فاک یو! فاک یو! پشویویتسممثویتستیمم (دندون هاش رو از عصبانیت روی هم فشار می ده.)

  هم کلاسی: چه بلایی سر عفت کلامت اومد؟(ابروهاش رو بالا می بره.)

  لری گرل: وقتی عفت فهمید کلام قرار نیست ببرتش واندی رو ببینه؛ترکش کرد. از همون موقع بود؛که عفت کلام بی معنی شد. (با جدی ترین حالت ممکن می گه.) فاک یو!







سلام به همگی😊
چطور بود؟ دوست داشتید؟

نظر؟پیشنهاد؟انتقاد؟

ممنون که وقت می گذارید💚💙

Mad girl FangirlDove le storie prendono vita. Scoprilo ora