من خیلی زود برگشتم همون طور که قول داده بودم
چون شما خواننده های خوبی بودید ☺️وشرط رو عملی کردید(البته قسمت بعد هم دوباره ده ووت می خواد)بله دیگه
منم آدم بد جنسی نیستم پس حرفی ندارم جز
Enjoy🍪
---------------------------------------------------
نایل داشت در سکوت و وحشت از پنجره ی اتا قش بیرونو نگاه می کرد پدر کذاییش و مادرش داشتن با کلی چمدون خونه
رو ترک می کردن اونم بدون برادرای کذایی نایل!!چرا این چه معنیی داشت
و همه اونجا بودن وداشتن از شون خدا حافظی می کردن
دید که تیا یه چیزی توی گوشیش تایپ کرد
همون لحظه گوشیش که رو تختش بود نوتیفکشنش روشن شد
-مادرتا یه ماه دیگه بر نمی گرده
-اونوقت چرا؟
نایل حرصش گرفته بود وحین نوشتن پوست لبشو می کند
-رفتن ماه عسل و ما تا یک ماه با برادرای جدیدمون تنهاییم
-این خوب نیست تیا اصلا خوب نیست
-ببخشید باید برم لیام می خواد بهم یاد بده چجوری پروژه دانشگاهو دیزاین کنم میدونی آخه اون خودش تو دانشگاه دیزاین می خونه_بیچاره تیا عقلشو از دست داده
و همون طور که خمیازه ی بلندی میکشید چراغو خاموش کرد ورفت که بخوابه
صبح که نایل از جاش بلند شد خوب نخوابیده بود و به شدت گرسنه ش بود
تصمیم گرفت جوری بره غذا بخوره که هیچکی نبیندش و بعدم بزنه بیرون تا شب شبم خونه ی دوستش لوییس می خوابهآره همین بود نایل می تونست معلومه که میتونست
بهرحال از بچگی بهش میگفتن که شبیه گربه هاست و چه کسی بهتر از یه گربه می تونه بی سر و صدا راه بره...
اما همین که درو باز کرد هریو دید که داره قهوه می نوشه وبا دست دیگش سیگار می کشید
-بالاخره تصمیم گرفتی بیای بیرون ؟منتظر بودم
خب نقشش از همین الان به باد رفته بودسعی کرد مودب و خونسرد باشه ونشون نده که ازش می ترسه بنابراین بازوهاشو تو هم قفل کرد
-برای عذر خواهی دیگه ؟؟ودر ضمن تو خونه سیگار نکش
نایل همین طور که اخم کرده بود تا نشون بوده از این کارانزجارداره داره گفت
-نه که زودتر شرطمو بگیرم چون نمی دونم بدونی یا نه اما خونه وهمه چیزشو بمن سپردن ...و قهوه رو روی عسلی مبل گذاشت
-خب که چی ؟
-گفتم همه چیزه خونه که شامل توم میشه و منم فکر کردم چه بهتر که اولین قانونمو درباره ی تو وضع کنم
و آروم به نایل نزدیکتر شد
-وبعد سیگار کشیدن تو خونهو به نایل نزدیکتر شد تا حدی که اونو بین خودش ودیوار گیر انداخت ودود سیگارشو توی صورت نایل بیرون داد..
-این ....(سرفه) اصلا.. جالب(سرفه)نیست
نایل که به سرفه افتاده بود بریده بریده گفت
-میتونم جالب ترش کنم اما اول برای اینکه رد شی باید سیگار منو امتحان کنی ...و آروم شستشو رو لب نایل گذاشت کمی فاصله ش داد پک عمیقی از سیگارش گرفت لباشو به لبای نیمه باز نایل وصل کرد وهمه شو تو دهنش فوت کرد
نایل به سرفه افتاد اما هری بوسه شو عمیق تر کرد نایل لب هریو محکم. گاز گرفت فقط برای اینکه ولش کنه اما نتیجه ش این شد که هری دستاشو رو باسنش برد وکاری کرد که مجبور شه پاهاشو دور کمرش حلقه کنه
ESTÁS LEYENDO
Driven from heaven
Fanficنایل ابدا از ازدواج دوباره ی مادرش خوشحال نیست چه برسه به اینکه مجبوره هر چی برادرای جدیدش میگنو گوش کنه -من من واقعا نمی تونم -چراعزیزم؟ -چون ...تو برادرمی نایل تیکه ی آخرو با بغض گفت وبعد از اون صدای خنده ی هری فضا رو پر کرد......