[Completed]
وقتی که هری اشتباهی وارد یه چت با چهار تا پسر دبیرستانی‌ای میشه، که هم مدرسه‌ای هستن.
یا جایی که لویی از هری با گل‌هایی در میان گیسوانش، خوشش میاد .
Written by: @CarolAnnGladstone
Translated by: @LoutheGolden & @P_mayne
Maleek : حرف زدن عنه؟ میخوای آویزون بشی یا همچین چیزی؟
Tommo : نه فقط داشتم یه مکالمه درست کنم
Maleek : پس چرا تو گروه ننوشتی؟
Tommo : میخواستم با تو حرف بزنم
Maleek : درباره ی هریِ؟
Tommo : نه؟
Maleek : تو حتی این ادم رو نمیشناسی و یه وسواس عجیب روش داری. اون دوس پسر داره
Tommo : داره؟؟
Maleek : اره
Tommo : اون اینو بهت گفت
Maleek : بهم نشون داد🙄
Tommo : وتف؟ چجوری؟
Maleek :
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Tommo : اِع این دیگه چه کوفتیه؟
Maleek : این نیک وحشیه، کسی که با کراش غیر عادی تو قرار میزاره
Tommo : من روش کراش ندارم !!!! من اونو مشکل دار میدونم
Maleek : من باهات شرط میبندم. اگر تو تونستی برای درست سه ماه با هری حرف بزنی بدون اینکه احساسی براش پیدا کنی، من بهت صد دلار میدم
Tommo : همش صدتا؟
Maleek : دویست دلار
Tommo : قبوله
Maleek : اوکی قبل از اینکه بری و باهاش حرف بزنی یه چیز هایی هست که باید بدونی. اون بیشتر شب رو بیداره ، اون از برند های خوب لباس لذت میبره و همش راجب چرت و پرتای رندوم حرف میزنه
](https://img.wattpad.com/cover/191002926-64-k664969.jpg)