من نمیخوام یه احمق باشم.

413 106 41
                                    

من نمیخوام یه احمق باشم.

صبح با سردرد از خواب بیدار شدم،روز قبلش خیلی گریه کرده بودم،اره میدونم،من یه دختر گنده‌م!

کند تر از همیشه اماده شدم،هیچ اشتیاقی نداشتم که برم مدرسه.

امروز قرار بود نامزدای کینگ و کویین پرام رو معرفی کنن و شرط میبستم یکی از اون دخترای جنده-اوکی گایز من اعصابم خورد بود اون موقع،قلبم شکسته بود،داه-کراش جنسنه.

معلومه که همینطور بود،شرط میبستم اون یه دختر خیلی خوشگله سوپر هاته،و احتمالا بلوند،چون دنیا با من پدر کشتگی داره و قطعا سلیقه جنسن به هیچ وجه به من نزدیکم نیست.

با عصبانیتی که دلیلش کاملا واسه خودم واضح بود در ورودی رو به هم کوبیدم و سوار ماشین میشا شدم،در ماشین اون رو هم محکم کوبیدم.

-هیییییی،چه مرگته؟

وقتی دید دارم چجوری نگاهش میکنم با مهربونی و دلسوزی لبخند زد:اوه جرد،بیا اینجا.

دستاشو باز کرد تا بغلم کنه،واسه یه ثانیه وسوسه شدم که بغلش کنم-اون میشا بود،کل زندگیم میشناختمش و خب با خجالت تمام،همیشه موقع ناراحتی مثل یه بچه بغلش میکردم-ولی بغلش نکردم.

من میخواستم قوی باشم،یا یه همچین چیز مزخرفی،دقیق یادم نیست.

با اخم سرم رو چرخوندم:راه بیوفت،دیرمون میشه.

میشا با دهنش صدای خجالت اوری در اوورد و راه افتاد.تا مدرسه دیگه چیزی نگفتیم.

وقتی رسیدیم بدون حرف از میشا دور شدم،نمیدونم چه مرگم بود؟!

زمین و زمان رو مقصر میدونستم که جنسن از من خوشش نمیاد.منظورم اینه که،اره،خودم میدونستم،من جذاب و کیوت بودم،چرا اون نمی دید؟

توی راهرو وقتی جینو خواست باهام حرف بزنه جوری نگاهش کردم که با ترس و تعجب چند قدم رفت عقب و بعد ازم دور شد.

کیفم رو مثل یه وحشی تمام عیار چپوندم تو کمدم و راه افتادم به طرف رختکن.

اره،از این عالی تر نمیتونست بشه مگه نه؟!امروز یکی از اون روزای مزخرفی بود که کلاسای ورزش رو قاطی میکردن و خب از اونجایی که من خوش شانس ترینم کلاسم با کلاس جنسن و میشا قاطی شده بود.

وقتی وارد رختکن شدم،کارل،یکی از عوضی ترین افرادی که تو زندگیم ملاقات کرده بودم،طبق معمول تصمیم گرفت اذیتم کنه.

اره،من قدم بلنده،هیکل بزرگی دارم ولی خب،دوست ندارم دعوا کنم.و همین یکی از دلایلی بود که همیشه مثل سگ از کارل کتک میخوردم.

سیستم مدارس مساوی با اشغال.

با قدرت هلم داد و پشتم با دیوار برخورد کرد.
-عاو،بچه ها،ببینین کی اینجاس،جرد فگت.شنیدم جدیدا شخصیتتو کامل اشکار کردی و دقیقا مثل یه جنده لباس میپوشی،صورتی،کوتا..-

I'm an IDIOT|bxb|Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum