Imagine with Min Youn Gi

60 9 2
                                    

شوگا دوس پسرته و مامان باباش برای یه هفته رفتن مسافرت و ت قراره امروز بری خونشون.سر راه وایمیسی و کلی تنقلات میخری.
تنقلاتو ک خریدی،با سرعت میرونی سمت خونش..زنگش میزنی ک نزدیکیو درو باز کن.
وقتی میری داخل پارکینگ خونشونو پیاده میشی؛میبینیش ک داره با ی لبخند قشنگ سمتت میاد.همدیگرو بغل میکنید و لبای همو میبوسید(گاشش)با هم دست تو دست از پارکینگ خارج میشیدو سمت خونه میرید.
میرید داخل هال.از پله ها بالا میری تا لباستو عوض کنی.اونم میره تو آشپزخونه تا چیزاییو ک خریدیو بریزه تو ظرف تا بخورید؛
از پله ها میای پایینو میشینید روبه روی تلویزیون.فیلم مورد نظر شوگا،پلی میشه.همینطور ک دارید فیلم میبینید؛دستتو میبری داخل ظرف پفک و اخرین دونه ی پفکو داخل ماست موسیر میزنی و میخوری(خوش مزه میشه امتحان کنید..مخصوصا کرانچی^^)
همونطوری ک داری پفک داخل دهنتو میجویی میبینی شوگایی ک تا دو دقیقه پیش داشت همینطور وول میخوردو در مورد فیلم نظر میداد؛ساکت شده.
بر میگردی ک ببینی چشه و چی میخواد ک یهوو با قیافه ی کیوتش ک اون بالا میبینید روبه رو میشید(وای من غششش)
رو میکنه بهتونو با کیوت ترین حالت ممکنش میگه :اون پفکی ک تو دهنته ماله من بوددد..چرا خوردیششش؟؟!..و بعد با لبایی ک مثل اردک بیرون زده روشو برمیگردونه و باهاتون قهر میکنه.(!)

شما در اینجور مواقع چیکار میکنید؟(یکی از گزینه ها را انتخاب کرده و درموردش پنج کامنت بگذارید:) )
1.تو دلتون میگید ب درک و ب فیلم دیدنتون ادماه میدید!(اگر اینطوری کردی خاک یو!)
2.شما هم باهاش قهر میکنید(بازم خاک یو!)
3.میرید سمتشو لبای کیوتشو ک هنوز در همون حالته میبوسید و میگید: قهر نباش دیگههه.ناسلامتی بعد یک هفته دوری اومدم خونت.کلی کار داریم ک تو این دو هفته باهم انجام بدیم^^(خاک می!)
4.فیلمو استپ میکنید و صورتشو برمیگردونیدو شماهم با کیوت ترین حالت ممکن ک میدونید از پس این حالتتون بر نمیاد بهش میگید:یونگ مونگیییی...چجوری دلت میاد با این کیوت کوچولوی نازنازی قهر کنییییی؟!؟!هومممم؟!؟!

بلخره بعد کلی وقت ب بوک دوومم ی سرو سامونی دادم
ایمجین خیلی فسفر برا سوزوندن میخواد😂😕
گایز یکی از گزینه هارو انتخاب کنید و تو 5تا (یادتون نره هااا)کامنت تعریف کنید حس و حالتونو.
خب زیاد نمی حرفم..
باباییییی😄💚

🔥imagine !🔥Where stories live. Discover now