"8"

225 35 7
                                    

هِلو گایز
سودا اینجاست بعده تقریبا سه سال😑
اول اینکه امیدوارم همگی‌خوب باشید
دوم اینکه
معذرت میخوام بخاطر این وقفه شدیدا طولانی
اما نمیتونید تصور کنید چه چیزایی رو تجربه میکردم

دلم برا این فضا برا تک تکتون برا فندوم شدیدا تنگ شده بود

شک دارم که حتی کسی منو یادش مونده باشه😂
تقصیره خودمه عیبی نداره
خلاصه که اینجام تا اینبار خیلی قشنگ تر از قبل پیش بریم

استوری خیلی کم اپ شده پس‌اگه یادتون نیست یه دور بزنید

(لیام خون اشامی که مادره زین رو تو بچگی و مقابله زین به قتل رسوند
و صبر کرد تا زین 18 سالش بشه
و حالا زینی که 18 سالش شده و پدرشم به دسته لیام کشته شد)

مرسی که میخونید🙄💜
منتظره و کامنتایه فوق العادتون هستم.
*****
(تقریبا اسمات🚫)

لیام با ارامش زین رو به رویه تخت هل داد

زین ضربان قلبشو دقیقا تو سقف دهنش حس‌میکرد لباشو ناشیانه به دندون گرفت

لیام رویه تخت اومد یقه لباس زین رو گرفت و روش خیمه زد
زین انگار که داره برایه زندگیش میجنگه و شدیدا با این حس غریبه است با درموندگی به لیام خیره شد

این و میخواست؟اره بیش تر از هرچیزی

لیام دستاشو دقیقا مثله یه حصار دو طرفه بدن زین گذاشت حس مالیکته شدید رو به زین القا میکرد

لیام:راه فراری نداری زین

رویه زین خم شد و نقطه شیرین گردنه زین رو خیلی خیس بوسید

لیام:هرجا بری پیدات میکنم

زین در تلاش بود که با قورت دادن بزاقش گلویه بیچارشو کمی خیس کنه داشت به عمقه چشمایه لیام نگاه میکرد
میخواست اون بفهمه که نمیترسه

دستشو برایه لمس بدنه فوق العاده لیام بالا برد انا قبله اینکه انگشتاش به بدنه لیام برخورد کنه دستشو رو هوا نگه داشت

لیام که متوجه حرکت زین شده بود مچه زین رو بینه دستایه پر قدرتش گرفت
و به سمته گونه خودش برد
و اون یکی دسته زین رو که بی رحمانه داشت به ملافه چنگ میزد گرفت و اینبار  به سمته موهایه خوش فرمش هدایت کرد

لیام:نترس لمسم کن

لیام زمزمه کرد و با تحکم به چشمایه زین خیره شد

زین تحته تاثیر نگاه خیره و البته صدایه بم لیام که بخاطر تحریک شدنش بم شده بود
جرئت پیدا کرد و خودشو به سمته لبایه لیام کشید
وقتی لباش به لبایه لیام برخورد کرد این بوسه شبیه به پره پرنده نحیف و حساس بود

لیام اما برایه عمیق تر کردنه بوسه دهنشو باز کرد و لبه پایین زین رو تو دهنش کشید
و انگار که لبایه زین شکننده ترین چیزه دنیا هستن اونا رو شروع به مکیدن کرد

زین برایه خالی کردنه حرارت شدیده بدنش خودشو به بدنه لیام مالید اما سرمایه بیش از حد بدنه لیام موهایه تنشو سیخ کرد

دستش رو که تو موهایه لیام بود پایین تر اورد و کمره لختش رو اروم نوازش کرد و بعد اونارو به سمته سینه لیام کشید
لیام دقیقا مثله یه تیکه یخ سرد بود

اما زین میتونست به راحتی شعله هایه اتیشی که لیام بعده هر بار لمس کردن رو پوستش جا میزاشت رو ببینه

لیام دستشو پایین برد تا شلواره زین رو از پاش در بیاره و زین با بالا دادنه کمرش این کارو راحت تر کرد

با پرت کردنه شلواره زین به زمین دوباره روش اومد
و اینبار شروع کرد به بوسیدنه گردن زین با لب هاش و کشیدنه خطه فرضی صاف با زبونش رو بدنه زین

وقتی زبونش رو از رو نیپله زین رد کرد متوجه لرزیدنه صداش شد

خوشحال از این نقطعه ضعف اینبار کله نیپل زین رو تو دهنش برد و خیلی حرفه ای شروع به ساک زدن کرد

زین دیگه نمیتونست مقاوت کنه پس اجازه داد صدایه ناله هایه زیباش فضایه اتاق و بگیره و لیام میتونست قسم بخوره که اون صدا فوق العاده ترین صدایی بود که تو عمرش میشنید

برایه شنیدن دوباره اون صدا بی رحمانه نیپل زین رو گاز گرفت
و زین اینبار درد رو هم به لذت تویِ نالش اضافه کرد
و لیام به این فکر میکرد که  حتی تار های هایه جادویی چنگ زئوس هم موقعه عشق بازیِ الهه ها ب این زیبایی نمی نواخت

زیبایی ناله زین به زیبایی صدایه تحریک شده پیانو هایه بزرگ اپرا و امیزش ویالون ها باهم بود یا شایدم زیبا تر از این عشق بازی

بعضی ها میگویند که دنیا در اتش خواهد سوخت
و بعضی دیگر میگویند در یخ

لباشو به رویه شکم زین هدایت کرد و کمی بعد به سمته  باکستره زین رفت و اونو بینه دندوناش گرفت
و با یه حرکه ساده دیک زین رو از حصاره اون پارچه در اورد

دستشو حریصانه به سمته زین برد و دیکشو تو دستش گرفت 
زین تحته تاثیر دستایه یخ لیام خودشو کمی عقب‌کشید

لیام:خیلی خوشمزه بنظر میای
----
پ.ن:میبینید لیام چقدر رمانتیکه؟😎

"In The Heat Of The Night"●|ziam|●-persainOnde histórias criam vida. Descubra agora