**
*
*
*
” این ناراحت کننده ست. من دیگه باید برم سر کلاسم. خداحافظ نایل، بعدا می بینمت “
” خداحافظ لو، موقع ناهار می بینمت “
.
.
.
.
.” ٱه، ببخشید، ندیدمت “
” آره، ببخشید “
” ٱه، سلام هری “
” البته که هیچی نشده میدونی من کی ام! همیشه کله ی دانش آموزای جدیدو پر از اطلاعات لازم می کنن تا یه وقت خدای نکرده بهم نزدیک نشن “
” ... تو خوبی؟ بهت صدمه زدم ؟ “
” تو سعی هم که بکنی نمیتونی به من صدمه بزنی “
” اکی، خوبه پس در اون صورت حدس می زنم صدمه ای بهت نزدم “
” آره اکی از آشناییت خوشحال شدم ... “
” لویی! “
”درست میگن لویی. جهت یادآوری برای آینده ت، با کسی که سرد و بی روحه حرف نزن. خداحافظ لویی “
” ...خداحافظ هری “
**
*
*
*
بهم بگین وقت آزادتونو که این روزا زیاده چکار می کنین؟
کتاب،موزیک، فیلم یا هر چیزی که بخواین معرفیش کنین؟

YOU ARE READING
×× Cold ×× [ L.S ]
Short Story"بهش اعتماد نکن" "باهاش حرف نزن" "ازش دور بمون" "عاشق اون نشو" "برای چی؟" "چون اون سرده و بی روح" thank you @HxrryLouisLove All credit belong to her♥ ........................................ ★ short chapters ★