**
*
*
*
” هری!! “
” نایل..... لو چش شده بود “
” جرات نکن حتی اسمشو به زبون بیاری “
” تو دیگه حرف حسابت چیه؟ “
” لویی! با گریه اومد پیشم! چی بهش گفته بودی؟ “
” من هیچچیز بدی نگفتم “
” معلومه که یه غلطی کردی! “
” اون یه جک درباره اینکه من از باسنش خوشم میاد گفت، منم فقط گفتم عییی نه این چندشه و دیگه درباره همچین چیزایی شوخی نکنه! کجای این اشکال داره؟ “
” تو حرو- ... چطور جرات کردی؟ “
” چی؟ من نمی فهمم چه کار غلطی انجام دادم؟ “
” تو لعنتی خیلی احمقی! دلت میخواد بدونی واسه چی ناراحته؟ “
” البته “
” اون گیه هری! اون یه گیه لعنتیه! “
” چ... چی؟ “
*
*
*
*
*

KAMU SEDANG MEMBACA
×× Cold ×× [ L.S ]
Cerita Pendek"بهش اعتماد نکن" "باهاش حرف نزن" "ازش دور بمون" "عاشق اون نشو" "برای چی؟" "چون اون سرده و بی روح" thank you @HxrryLouisLove All credit belong to her♥ ........................................ ★ short chapters ★