" I think we should stop being friends..... "

58 22 5
                                    


*

*

*

*

*

” لویی.... “

” هوممم؟ “

” من فکر می کنم دیگه نباید با هم دوست باشیم.‌... “

” م..... چی.....؟ “

” من دیگه نمیخوام با تو وقت بگذرونم “

” چی داری میگی تو.....؟ “

” من دارم یه چیزایی رو احساس می کنم که قرار نبود حسشون کنم “

” داری چیو حس میکنی؟.... بیا درباره شون حرف بزنیم..... منو از خودت دور نکن..... خواهش میکنم “

” من بهت اهمیت میدم “

” ...هری....؟ “

” تو واقعا دوست خوبی هستی و به خاطر همین من بهت اهمیت میدم “

” ٱه.... “

” برا همین چون برام مهمی نمی تونم باهات دوست باشم..... “

” اخه چرا؟ “

” چون بالاخره بهت صدمه میزنم..... من به هر کسی که بهش اهمیت میدم، آسیب می زنم “

*

*

*

*

*

 ×× Cold ×× [ L.S ]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora