Chapter 14

1.8K 446 48
                                    

یونگی عزیزم؛

این آخرین‌نامه ی من به توعه. نه بخاطر اینکه نمیخوام؛ دیگه نمیتونم بنویسم. بهم قول بده که منو به یاد بیاری. یونگی حتی اگه خاطرات تلخ و شیرین دنبالت باشه، اون‌هارو کنار نزن لطفا.
لطفا نگه‌شون‌دار. اون‌دو سال بهترین‌ چیزی بود که برای من‌ اتفاق افتاد. میدونم که من‌ نمیتونم فراموششون کنم.
لطفا پسرِ موقهوه‌ای کوچولوی تو پُر رو به یاد بیار نه جیمینِ رنگ پریده‌ی استخونیِ درحال مردن رو‌.
لطفا زمان‌های خوشحالمون رو به یاد بیار، لحظات باارزشمون رو، نه دردی که با هم تجربه کردیم. متاسفم من بازم خودخواهم.
آخرین قول باشه؟

قول بده زنده بمونی یونگی. بخاطر من؛ لطفا.


حقیقتا اینجارو داشتم ترجمه میکردم عر زدم باهاش.

「Dear Yoongi 」ᴘᴇʀ ᴛʀᴀɴsʟᴀᴛɪᴏɴ'Donde viven las historias. Descúbrelo ahora