جیمینی: واو، واو، واو، تا دو روز دیگه همدیگه رو ملاقات میکنیم هیونگ!
سوئگمین: آره میدونم. من نمیتونم صبر کنم. میخوام یکار کنم یه مدت طولاااانی بخوابی.
جیمینی: الان دیگه اونقدام از دیدنت مطمئنم نیستم...انگار میخوای به قتل برسونیم...
سوئگمین: منظورم این بود که میخوام تو بغلم مچالهت کنم، توعم احساس راحتی کنی و خوابت ببره.
جیمینی: عا...زیاد مطمئنم نیستم که ببره...
سوئگمین: هنوز از دست تهیونگ ناراحتی؟
جیمینی: آره، یادآوری نکن لطفاً.
سوئگمین: میخواستم مثلاً بهت دلداری بدم...یا هرچی.
جیمینی: خوب بودش هیونگ واقعا. ممنونم:)))
سوئگمین: این یعنی الان باهمیم؟؟(با هم توی رابطه ایم؟😂)
جیمینی: ودف هیونگ! نه!
سوئگمین: ببخشید...عام...داشتم شوخی میکردم.
جیمینی: بهتر شد.
جیمینی: الو؟
جیمینی: واو، احتمالا باید خوابت برده باشه.
YOU ARE READING
𝐒𝐥𝐞𝐞𝐩𝐢𝐧𝐠 𝐈𝐬 𝐅𝐨𝐫 𝐋𝐨𝐬𝐞𝐫𝐬!
Fanfictionیه پسر به اسم پارک جیمین، با یوزرنیمِ "جیمینی" درباره ی اینکه اصلا تواناییِ خوابیدن نداره (دچار اختلالِ خوابه) یه پستی میذاره. یه پسر دیگه، مین یونگی، با یوزرنیمِ "سوئگمین" پست هارو میبینه و بلافاصله واکنش نشون میده. یونگی جوری عاشقِ خوابیدن بود ک...