10

1.8K 415 23
                                    

جیمینی: واو، واو، واو، تا دو روز دیگه همدیگه رو ملاقات میکنیم هیونگ!

سوئگ‌مین: آره می‌دونم. من نمیتونم صبر کنم. می‌خوام یکار کنم یه مدت طولاااانی بخوابی.

جیمینی: الان دیگه اونقدام از دیدنت مطمئنم نیستم...انگار میخوای به قتل برسونیم...

سوئگ‌مین: منظورم این بود که می‌خوام تو بغلم مچاله‌ت کنم، توعم احساس راحتی کنی و خوابت ببره.

جیمینی: عا...زیاد مطمئنم نیستم که ببره...

سوئگ‌مین: هنوز از دست تهیونگ ناراحتی؟

جیمینی: آره، یادآوری نکن لطفاً.

سوئگ‌مین: میخواستم مثلاً بهت دلداری بدم...یا هرچی.

جیمینی: خوب بودش هیونگ واقعا. ممنونم:)))

سوئگ‌مین: این یعنی الان باهمیم؟؟(با هم توی رابطه ایم؟😂)

جیمینی: ودف هیونگ! نه!

سوئگ‌مین: ببخشید...عام...داشتم شوخی میکردم.

جیمینی: بهتر شد.

جیمینی: الو؟

جیمینی: واو، احتمالا باید خوابت برده باشه.

𝐒𝐥𝐞𝐞𝐩𝐢𝐧𝐠 𝐈𝐬 𝐅𝐨𝐫 𝐋𝐨𝐬𝐞𝐫𝐬!Where stories live. Discover now