مارکوس آئورلیوس یکی از امپراتوران روم باستان میگه...
[وقتی زندگی روی تلخیش را به تو نشان داد...این نه تنها"بدشانسی" تو نیست بلکه با تحمل ان"با شایستگی" به "سعادت" خواهی رسید. البته این قانون را با گذر زمان در اینده درک خواهی کرد.]
~
[واشنگتون_مرکز خرید 11:32 happy shop ]
فلش بک...
[دنیا هیچ وقت توقع این رو نداره که ما با مشکلاتی که روبه روی ما میزاره بر علیه خودش استفاده کنیم...
پس چرا امروز بلند نمیشی و با چیزای که اذیتت میکنن دست دوستی بدی؟
قول میدم جواب بده...به من که داد...میخوام بگم که هرچقدر که فکر کنی که بدی
هرچقدر که پوستت چربه یا خشکه..
یا هرچقدر که لاغری یا چاقی
جوش میزنی یا نه
دندونات خرابن یا ردیف ساف و بی عیب...با خودت کنار بیا ...نمیگم خودتو دوست داشته باش و حرف های مضخرف...
میگم که عیب هاتو ببین هرچقدر هم که داغونن...
برو جلو اینه بشین و انقدر به خودت نگاه کن و از خودت ایراد بگیر که هیچ چیزی برای ایراد گرفتن نباشه...
بگو گوشم گندس ؛ یا دماغم کجه ؛ یا پیشونیم بلنده ؛ موهام کمه...
ظاهرت رو حفظ باش...
که اگه رفتی بیرون و یکی مسخرت کرد یا ازت ایردا گرفت هول نکنی...نزنی زیر گریه...بلکه لبخند بزنی و میدل فنگرتو بهش نشون بدی...چون تو جلویی اینه توی تنهایی خودت گریه کردی برای ظاهرت...
و باطن...چیزیه که خودت میسازیش...پس اونجا هم هر عیبی دیدی بشین جلویی اینه و این بار درون خودت رو برسی کن...شرطش اینکه اول تظاهرت رو حفظ باشی وگرنه همش برای درست کردن خودت میجنگی تو با خودت غریبهای ...اشنا نشدی با خودت ]
پایان فلش بک
بعضی ها چهره های اشنایی دارن...
همون های که در یک دیدار در ذهنت میمانند...
نیازی نیست تمام خط های ریز و درشتشون رو حفظ بشی
تنها یک حرکت از اونا باعث میشه در ذهن تو یادگاری بمونن..[خانوم..!!!]
همن طور که نشسته بودم چشمام رو از انعکاس خودم تو اینه گرفتم و بی توجه زل زدم به زمین محو فکرام بودم ...
"هوم؟"
[سایز پاتون گفتین 5.5 هستش؟]
"اهوم"
[الاستار فقط سایز شما سورمهای داریم]
"هوم"
[بیارم امتحانش کنین؟]
"اره"به رزالی که خودشو بین رگال لباسا گم کرده بود نگاه کردم...
لبخند داشت...ولی لیاقت این لبخند رو نداشت...
چهرهی اون چی ؟ با اینکه اون مثلا مادرم هستش ولی فقط یه غریب رو میبینم...
یه غریب که باهاش زندگی میکنم...غریبهای که روزی اشناترین بود
BINABASA MO ANG
"چیزی جز مبهم نبود "
Short Storyمن از آينده خبر دارم تو هيچگاه سهمِ من نخواهي شد... وقتی که با واقعیت اینکه تو جودِ خارجی نداری ... تمام خاطراتم باتو فقط یک توهم پوچ نبود ... شروع کردم به پیدا کردنت توی واقعیت... و هروز به این نتیجه رسیدم تو مبهم هستی برای من .... کسی که چیزی ج...