راستش، اینکه میگم واتپد خونه منه اغراق نمیکنم. این اَپ مزخرف که پر از باگه و کلی اذیت داره خونه منه.
به داستان هام نگاه میکنم و میبینم هر کدوم برای درد های یک دوره خاصی از زندگیم هستن.
وقتی بهشون نگاه میکنم باعث میشه یادم نره همه اون درد ها و خاطره ها.
همه اون ها بین کلمه های کتابهام جا موندن.این کتاب بمونه به یادگار از درد های بیامان، زخم هایی که شکوفه میزنن، سیگار هایی که ریه هام رو به آتیش میکشن و کابوس هایی که اجازه خوابیدن بهم رو نمیدن و البته عشق بی درمانی که تو جانم ریشه زده.
نمیدونم چند سال بعد به این نوشته ها چطور میخوام نگاه کنم و قضاوت کنم. ولی برای الان ازش راضی هستم و بعد نوشتنشون خالی شدم.
ممنونم که خوندین و میدونین که، عشق همیشه نجات دهنده است. حتی اگه باعث بشه خون و گل بالا بیارید. عشق زیباترینه و البته نجات دهنده.
مثل همیشه
دوستتون دارم
روز و شبتون شکلاتی.