📸شهرت📸

302 24 0
                                    

🐯تهیونگ🐯

سیزده سال میگذره از اولین باری که همه اینا شروع شد؛ صدای فلش دوربینا و افرادی که اسممو فریاد می‌کشیدن تا توجهمو جلب کنن.
امروز دوباره یکی از اون روزهاست، من کیم تهیونگ با همون لبخند محبوبم اومدم روی فرش قرمز، پسر خوب آرمی ها. هر روز به خودم میگفتم این دیگه روز آخر بلاخره همه اینا تموم میشه.
نه! اشتباه نکنید من از اینکه شهرت و محبوبیت به دست آوردم ناراحت نیستم، از اینکه آرمی ها و بنگتن رو دارم خیلیم خوشحالم، اونا دلیل تحمل و صبر من بودن؛ ناراحتی و درد من از پشت صحنه ی این دنیای پر از قشنگی و زرق و برق و بی نقصِ، من احساس نصفه و نیمه بودن و تمام این سالها به دوش کشیدم، من پر از دردم پشت همین لبخند معروف، پر از درد.

نه! اشتباه نکنید من از اینکه شهرت و محبوبیت به دست آوردم ناراحت نیستم، از اینکه آرمی ها و بنگتن رو دارم خیلیم خوشحالم، اونا دلیل تحمل و صبر من بودن؛ ناراحتی و درد من از پشت صحنه ی این دنیای پر از قشنگی و زرق و برق و بی نقصِ، من احساس نصفه و نیمه ب...

К сожалению, это изображение не соответствует нашим правилам. Чтобы продолжить публикацию, пожалуйста, удалите изображение или загрузите другое.


همه چیز به سرعت اون چیزی که برام شروع میشدن تموم میشدن، عشق و رابطه، تفریحات، آزادی و ...، همه اینا به یه کلمه ختم میشد "محض رضای کمپانی و گروه".
بالای بیست تا رابطه رو شروع کردم که میتونست عالی باشه اما با محض رضای کمپانی تموم میشد.
رابطه و عشق تنها نکات آزار دهنده نبودن، من یه شخصیت آزاد و بازیگوش دارم که دوست دارم بچرخم و همه جا رو زیر و رو کنم حتی نمیتونم خودم باشم و کارایی که دوست دارم رو بکنم، محض رضای کمپانی همه اینا از دستم رفته ولی باز من اینجام، لبخند میزنم، لبخندی که تلخیش حس نمیشه.
پایان بخش اول

🍓چپترهای بعدی قطعا جذاب تر خواهد بود🍓

چتر☂️(umbrella)☂️_کیم تهیونگ Место, где живут истории. Откройте их для себя