پارت هفتم

2.6K 329 62
                                    


_ رو حرف من حرف ميزني هومم ؟؟
اصلا نشون ندادم كـه ترسيدم زبونمو بيرون اوردم و بهشون نشون دادم با حركت بعديش چشمام گرد شد جلو اومد و زبونمو مك كوچيكي زد سريع سرمو عقب بردم و متعجب نگاهش كردم چشماشو خمار كرد و لب زد
_ شايد از اين كار خوشت نياد اما بعد دو سال تحمل بهش نياز دارم
بعد حرفش سرشو جلو اورد و لباشو روي لبام كوبيد از شدت تعجب چشمام درشت شد اروم لباشو روي لبام حركت ميداد ( استغفرالله چشماي پاكم 😂🤦🏻‍♀️) ارامش عجيبي بهم منتقل شد و كم كم چشمام بسته شد اروم باهاش همكاري كردم براي اخرين بار لبامو مكيد و ازم جدا شد با خجالت نگاهش كردم و سريع از زير دستش فرار كردم صداي خندشو از پشت سرم شنيدم سمت موتورش رفتم و سوار شدم به سمت خونشون رفتيم وارد خونشون شديم اولين نفر كـه سمتم اومد جيني بود بغلم كرد و موهامو بهم ريخت
* اوه خداي من چقدر خوب كـه سالمي خيلي نگرانت بودم
يكم بوم كشيد و يهو برگشت سمت تهيونك
* چيكارش كردي كـه بوي تو رو ميده
جفتمون با تعجب بهش نگاه كرديم صداي خنده ي بابا و عمو نامي اومد
| جين عزيزم ولشون كن اونا ديگه مجان هر كاري ميخوان بكنن
* يا كيم نامجون يعني چي هر كاري من نميذارم اين پسره منحرف كوكيم رو بكنه
+ يااااااا جينييييي من اينجاماااا
* كوكي اصلا با اين هيولا تنها نمون اينم يكيه لنگه ي باباش دائم حشري و ديك گنده
با حرف هاي جيني رنگ گوجه شده بودم و ميخواستم برم يه جا قايم شم از زير دستش در رفتم و رفتم توي بغل تهيونك
تهيونگم دستاشو دورم پيچيد و خنديد و رو بع جيني گفت
_ اوما بس كن رنگ گوجه شد
بعدشم منو سمت مبلا برد نشوندم رو يكيش خودم هم بغلم نشست اوما كـه كنارم بود دستمو گرفت و لبخندي بهم زد ا اونور صداي جيغ جيسو اومد و سريع موجودي توي بغلم پرت شد خنده اي كردم و موهاشو نوازش كردم
+ چطوري خواهر كوچولوم
^ يا اوپاااااا من ديگه كوچولو نيستم بس كن
+ باش عزيزم

   خوب سلام سلام بچه ها ميدونم خيلي كمه اما به خدا
  كاراي مدرسم داغونم كرده همينم زوري نوشتم ببخشيد🥺
  بچه ها يه نظر سنجي ميخوام ازتون فيك روندش همينطور
  شاد و اروم پيش برع و سختي نداشته باشن يا اينكه من
شروع كنم به مشكلات انداختن وسط زندگيشون 😂😂
بهم بگين لطفا ووت بدين و كامنت بذارين ممنون ❤️

Endless LoveWhere stories live. Discover now