شمارش معکوس شروع شده بود...برای لحظه ای نگاهش بین کیک تولد جلوش و ساعت دیجیتالی روی دیوار جا به جا شد...
00:00
لبخند زد و همراه فوت کردن شمع ها ارزو کرد: "ارزو میکنم کوچیک شم"***
برخورد ملایم باد با پوست صورتش قلقلکش میداد و تابش نور چشم هاشو اذیت میکرد...روی تختش تکونی خورد و با تنبلی پتوشو روی سرش کشید...
یه چیزی اشتباه بود! اون هرروز قبل از طلوع افتاب بیدار میشد و این فقط یه معنی داشت...خواب مونده بود!
با عجله از روی تختش پرید و بعد متوجه چیز اشتباه دیگه ای شد...اون توی اتاقش نبود! زیرلب زمزمه کرد:
"من چرا تو اتاق سهون خوابیدم؟"
اما چندان اهمیت نداشت چون دیرش شده بود...از اتاق بیرون رفت و مادرشو جلوش دید...
"بکهیون! خودت بیدار شدی؟ میخواستم بیام بیدارت کنم"
با تعجب نگاهشو بین ساعت روی دیوار و مادرش چرخوند:
"الان؟ من دیرم شده...باید یک ساعت پیش بیدار میشدم!!"
مادرش با بیخیالی لبخند زد و پیشونیشو بوسید:
"چرا برای رفتن به دبیرستان باید شش صبح بیدار بشی؟"
اینجا واقعا یه چیزی اشتباه بود...اول که مادرش بوسیده بودش!! این واقعا بعید بود!! و بعد هم که...دبیرستان؟؟
لبخند مسخره ای روی لبش شکل گرفت:
"شوخی جالبی نیست مامان! من باید برم سرکار!"
مادرش با تعجب دستی به پیشونیش کشید:
"تب داری...احتمالا سرماخوردی و داری هزیون میگی...میخوای امروز نری مدرسه؟"
دیگه داشت عصبی میشد...این چه شوخی مسخره ای بود؟ اون پنج سال پیش مدرسه رو تموم کرده بود و حالا شاغل بود! دست مادرشو کنار زد و وارد اتاقش شد...
"وات د فاک؟!"
مادرش که بعد از اون وارد اتاق شده بود با چشم هاش که حالا درشت تر از معمول شده بود به حرف اومد:
"این چه حرفیه بکهیون؟ از دست سهون! برادر بزرگت واقعا برات بداموزی داره!"
اما نگاه بکهیون هنوز توی اتاق میچرخید...روی قاب عکس هایی که به دیوار زده شده بودن و به جای خودش، لبخند سهون توشون مشخص بود...و بالاخره یه عکس کوچیک روی میز نگاهشو میخکوب کرد...اون عکس قبلا خودش و چانیول و نشون میداد...عکسی که توی اولین سالگرد قرارگذاشتنشون گرفته بودن! اما الان سهون کنار چانیول بود و به جای لبخند قشنگ خودشون، یه لبخند ساده و اجباری روی لبشون بود...انگار مجبور بودن برای عکس گرفتن لبخند بزنن اما هیچ معنی نداشت!
YOU ARE READING
Oneshot ↬ Wɪsнᴇs Aʀᴇ Vᴀʟᴜᴀвʟᴇ🌿✨
Fantasy°•آرزوها ارزشمندند•° 🌸🍃 ••Couple : ChanBaek 💕 ••Genre : Romance, Fantasy, Fluff 🧸🌹 ••Author : RT 🌿