05

6.5K 1.2K 207
                                    


J: ته ته هیونگ

T: کوکس

J: چطور جرات میکنی منو نادیده بگیری ؟؟ چندبار ؟؟؟

T: به بزرگ‌ترت احترام بذار گوگی

J: بهم نگو چیکار کنم ! گوگی؟!؟ این یکی جدیده

T: نمی خواستم با یه نیک نیم صدات کنم

T: بهرحال چه خبر

J: می خوای یه جک بشنوی ؟

T: انگاری باید دوباره بهت بی توجهی کنم

J: هیونگ! باشه میخوای راجع به چی حرف بزنیم ؟

T: نمی‌دونم واقعا. یه بلایند دیت دیگه دارم امروز . یکم ترسیدم

J: چه خبره انقدر بلایند دیت میری هیونگ ؟ و چرا ترسیدی ؟

T: بهترین دوستم یونگی برام قرار میذاره چونکه اخیرا از یکی جدا شدم. درواقع می‌خواد کمکم کنه فراموشش کنم

T: جدا نمی‌دونم چرا ترسیدم. شاید چون نمیخوام مثل قبلیا احمقانه باشه ..؟

J: واقعا کمک میکنن ؟

J: واقعا باعث شدن که فراموش کنی، هیونگ ؟

T: میشه گفت

T: و اینکه یونگی هیونگ خیلی خوشحاله از وقتی برام قرار ترتیب میده

T: و نمیخوام اون جوری فکر کنه که انگار کمکی بهم نمی کنه

J: ولی ته ته هیونگ، اگه دیت گذاشتن کمک نمیکنه...

J: بنظرم باید به دوستت بگی

J: میتونی از راه های دیگه حل کنی مشکلت رو

T: بهش فکر می‌کنم

J : :)

T: تو چطور ؟

T: منظورم اینه که، سر قرار میری ؟

J: اهه نه واقعا، جدیدا از طرف یکی رد شدم

J: دوست پسر داشت

J: ولی لعنتش کنن، خیلی خوب قایمش می‌کرد

J: ولی الان خوبم، فکر کنم

T: میخوای درموردش بهم بگی ؟

T: شاید حس بهتری داشته باشی

J: فکر کنم..

J: خب من نامجون رو از وقتی ۱۹ سالم بود دوست داشتم . واسه دو سال

J: همیشه باهم یکم گپ می زدیم

J: یه چند ماه پیش فهمیدم گی‌ـه

J: و بعدش من متوجه شدم که اونم بعضی وقتا باهام لاس میزد

J: یه هفته پیش تصمیم گرفتم درمورد احساساتم بهش بگم

J: خلاصه‌ـش کنم؛ بهم گفت که با یه یارویی که اسمش جین‌ـه توی رابطس

J: ولی الان ما دوستای خوبی هستیم و حتی بعضی وقتا بیرون می ریم - به عنوان دوست البته -

J: همین. و من تازه متوجه شدم که هنوز ازش نگذشتم

T: یکی رو پیدا میکنی مطمئنم

T: حداقل بهم بگو، این یاروئه نامجون درست ردت کرد

T: اگه نه، من میام اونجا و سرش رو می بُرم

J: ته هیونگ، کاری نکن عاشقت بشم وقتی تو هیچ علاقه ای نداری که متقابلا عاشقم بشی

vkook texting | per. ✓Where stories live. Discover now