jungkook perspective
T: از من خوشت میاد ؟
نفسم توی سینم حبس شد همون موقع که مسیجش رو خوندم. چرا باید همچین چیزی ازم بپرسه ؟ اصلا چرا تهیونگ باید بخواد که همچین چیزی رو بدونه ؟ مگه اون استریت نیست ؟
ولی، من واقعا دوستش دارم ؟ میدونم که باهاش یکم لاس زدم و گفتم که باید عاشقم باشه ولی هنوز درمورد احساساتم نسبت بهش مطمئن نیستم . یکم گیج کنندس . شخصیتم یکم گیج کنندس
به هر حال باید جوابشو بدم، هرچند که میدونم باور نمیکنه چون خیلی طول کشید تا جوابشو بدم، ولی به هر حال ..
J: هنوز مطمئن نیستم هیونگ
T: یکم طول کشید تا جواب بدی
J: داشتم درمورد احساساتم بهت فکر میکردم
T: اوه
T: هنوز درمورد احساساتت به من مطمئن نیستی ؟
دوباره نفسم توی سینم حبس شد . چرا داره همچین سوالاتی رو ازم می پرسه. مشکلش چیه ؟
J: چرا داری همچین چیزایی رو ازم می پرسی هیونگ ؟
T: که یه مکالمه رو شروع کنم
J: میشه موضوع رو عوض کنیم هیونگ ؟
T: فکر کنم
T: یه چیزی ازم بپرس. هرچیزی که میخوای درموردم بدونی
J: واقعا قرار رفتن رو تموم کردی ؟ یا یه نفر رو برای خودت پیدا کردی ؟
T: فعلا دوست دختر نمیخوام
T: سعی دارم روی کارم تمرکز میکنم
J: کار؟ هیونگ کارت چیه ؟
T: مدلم
( نویسنده گفته که فکر کنید بیگهیت کمپانی مدلینگه و تهیونگ اونجا مدل هست و جانگکوک سال آخر دانشگاه رو میگذرونه )
J: دروغ میگی ..
J: خب میدونی سورپرایز نشدم . هیونگ تو چهرهٔ مدل بودن رو داری
J: چند وقته که مدلی ؟
J: و برای کدوم کمپانی کار میکنی؟
T: تقریبا دو سال داره میشه و کمپانی بیگهیت
J: پس هروقت که بهم میگفتی باید بری به خاطر این بوده که مدلی ؟
T: اره. دیروز نتونستم تکست بدم چون سر شات بودم
J: میشه شات هارو ببینم هیونگ ؟؟ لطفاااا
T: فکر کنم
T:
T: اونایی که دوست دارم از کل شات دیروز
J: هیونگ قصد داری منو بکشی ؟؟ من سعی دارم نفس بکشم اینجااا
T: اوههه، جانگوکی خیلی کیوتی
J: هنوز بخاطر عکسا گونه هام سرخه دیگه بدترش نکنن
J: درواقع، نه هیونگ ادامه بده
J: اوههه الان متوجه شدم چرا آشنایی بنظرم. قبلا روی مجله دیدمت ..
T: به هر حال دیگه نمیخوام راجع به من حرف بزنیم. تو چطور ؟ جایی کار میکنی ؟
J: درواقع سال آخر دانشگاه رو میگذرونم
T: اههه چه جالب. چه رشته ای میخونی ؟
J: تربیت بدنی
J: سال آخر مشخص میشه کی برای مربی ژیمناستیک منتخب میشه و کی برای ورزش بینالمللی
T: اوه، خیلی باحاله
J: میدونم نه ؟
T: اههه از طرف کمپانی زنگ زدن . باید برم ! بای بای گوکی
J: خداحافظ ته ته هیونگ !
YOU ARE READING
vkook texting | per. ✓
Fanfictionتهیونگ : خب، چطوری ؟ جونگکوک: من گیام، ممنون که پرسیدی © -𝐬𝐮𝐠𝐚𝐥𝐚𝐱𝐢𝐞𝐬