J: صبح بخیر ته ته هیونگ
T: جانگکوک توروخدا ساعت ۷ صبحه فاکیه
J: پفففت به اندازه کافی خوابیدی هیونگ
T: نه خیرم
T: امیدوارم چیز مهمی برای گفتم داشته باشی..
J: فقط میخواستم بهت تکست بدم تهیونگ شی
T: بهم نگو تهیونگ شی
J: امم، چرا ؟
T: دوسش ندارم
J: اوکی، معذرت هیونگ
T: وایسا. بیدارم کردی که فقط بهم تکست بدی ..؟
J: شاید :)
T: حداقل سرگرمم کن
J: جدی میگی یا من اشتباه متوجه شدم ؟
T: اشتباه متوجه شدی جانگکوک
J: میشه یه چیزی ازت بپرسم هیونگ ؟
T: هممم
J: اگه سنجاب بودیم میذاشتی فندق بکنم تو سوراخت ؟
T: وتف جئون ؟
T: و حتی اگه گی بودم چی باعث شده فکر کنی من باتم میبودم
J: هیونگ تو نمیدونی گیها چجوری سکس میکنن
T: تو میدونی ؟
J: من سکس نکردم، ولی میدونم چجوری باید انجامش بدم
T: اوکی..
J: خب بهش فکر میکنی هیونگ ؟
T: وایسا.. نه
J: پس برام یه عکس دیگه می فرستی ؟
T: جانگکوک داری عجیب میشی
T: اما از اونجایی که یه بچهٔ هورنیای ;)
J: صبر کن، چی ؟؟
T:
J: هیونگ میشه گی بشی لطفا ؟ :)
T: بای. باید برم سر کارم
J: باشه. بای هیونگ
——
tnx for 1k read !!
i love you all so much 💓
YOU ARE READING
vkook texting | per. ✓
Fanfictionتهیونگ : خب، چطوری ؟ جونگکوک: من گیام، ممنون که پرسیدی © -𝐬𝐮𝐠𝐚𝐥𝐚𝐱𝐢𝐞𝐬