بکهیون متعجب به چشمهای نیمه باز چانیول که انگار بیدار بود نگاه کرد. اولین باری بود که میدید یه نفر با چشمهای تقریبا باز خوابیده!1
از روی تخت پایین اومد و بی سروصدا کاراشو کرد، میدونست چانیول اون روز کلاس نداره، پس برای چی باید بیدارش میکرد؟! کسی خونه نبود و وقتی بکهیون میرفت چانیول میتونست همچنان همونجا بخوابه.
بعد از آماده شدنش توی آیینه به خودش لبخند زد، به طرز عجیب غریبی قیافه َش کیوت شده بود و خوب بکهیون اصلا از این بدش نمیومد!
روی یه کاغذ یادداشتی نوشت:
"من رفتم دانشگاه، بیدار که شدی بمون تا برگردم، ظهر مامانم سرکاره ...میتونیم دوتایی نهار بخوریم...اگر بری میکُشمت! یادت نره که من هاپکیدو بلدم : )))) "
از در خونه که بیرون اومد یه لحظه از سرمای هوا با دستاش خودشو بغل کرد...آخرین ماه پاییز بود ، با خودش فکر کرد...چند وقت از آشناییش با چانیول میگذشت؟! دو ماه و نیم؟!
سرشو به سمت آسمون گرفت و به اَبرها نگاه کرد...توی ذهنش اشکال مختلفی ازش درآورد...یه اَبر مثل سنجاقک بزرگی بود که دست و پاش کِش اومده باشه... خندید، سرشو به حالت تاسف برای خودش تکون داد و بعد زدن یه لبخند به سمت دانشگاه رفت.
یه لحظه حس سرگیجه پیدا کرد و بعدش باز بینیش سوخت و گرم شد، با کف دستش جلوی بینیشو گرفت، کف دست خونیشو نگاه کرد، هوا اَبری بود!
گردنشو به اطراف چرخوند تا بتونی شیر آبی که کنار خیابون و معمولا همون دور و بَر بودو پیدا کنه.
وقتی دیدش سریع سمتش رفت، دستشو زیر آب سرد برد و بینیشو شست و محکم با دستمال کاغذی فشار داد. توی نُت گوشیش نوشت "رفتن پیش دکتر در اولین فرصت"1
دیگه نمیشد بیشتر از این سهل انگاری کن ، این خون دماغ شدنها و درد صورت و سرگیجه زیاد از حد داشت جدی میشد.
به روبه روش نگاه کرد، اون هنوزم یه روز طولانیو پیش رو داشت، رفتن به دانشگاه، خوردن نهار با چانیو ، بعدازظهر رفتن پیش آرایشگر، خوندن درسی که فردا کنفرانس دار ، خوردن شام کنار مادرش.
بازم لبخند زد. درسته خودشه، یه مریضی ساده نباید مانع استفاده از روزش بشه.
*
بکهیون با سروصدا وارد خونه شد:
-من برگشتمممممممممم.
با دیدن چانیول که روی مبل توی هال ساکت و آروم نشسته بود، سمتش رفت:
-چطوری چانیول؟
-حوصله َم سر رفته بود...چقدر دیر برگشتی.
-باید میرفتم کتاب فروشی، خوب چرا تلویزیون نگرفتی؟
-مگه خونه ی خودمه؟!
YOU ARE READING
Nirvana
Fanfictionچانیول از نظر روحی به خاطر شکست عشقی که داشته آسیب دیده، تصمیم میگیره تا برای بهتر شدن دنبال تحصیلبه سئول بره، اونجا به بکهیون آشنا میشه و.... Genre: Romance, Dram Couple: Chanbaek Status: Completed