𝑝𝑎𝑟𝑡 01

904 36 7
                                    

سلام. دوستان  فیکم در مورد دختر پسری
هستن که یه قرارداد 2 ماهه میبندن پسر بی نهایت عاشق دختری هس که با یکی  دیگه رابطه داره و برای اینکه عشق سابقش حسودی کنه  با دختری قرارداد میبنده .

__________________♥______________

النا_تو شرکت بودم خیلی خسته بودم
احتیاج به یه استراحت دارم منتها رئیسم
یه آدمه محترم و باشخصیته ولی کارهای شرکت زیاده
رفتم کنار آندیا میگم تو هم خسته ای؟ من دارم
از خستگی بیش از حد میمیرم کاش بریم بیرون
حداقل به چیزی بخوریم خستگیمون در بیاد!!

آندیا_آخ گفتی منم بدنم درد میکنه و خوابم میاد
اونم شدید هم تشنمه هم اگه برسم خونه تا میتونم
غذا میخورم عه لعنتی یعنی بعضی وقت هاا میگم
النا از این شرکت بزنم بیرون خودمو خلاص کنم..

النا_ نفس عمیق کشیدم من چی بگم که باید برم
هم استراحت کنم هم دلم برای گل های قشنگم تنگ شده فردا یه عالمه سفارش گل داریم برای عروسی
هس باید کمک عمم کنم درسته کارگر داریم ولی خودم دوست دارم گل های قشنگ رو بچینم لبخند زدم
من میرم دست و صورتمو بشورم میام حداقل هوا بخورم بیام فعلا رفتم تو راهرو نیگاه کردم صدای سرو صدا اومد نیگاه کردم یه پسره داشت با منشی رئیسم
دعوا میکرد یه جایی وایستادم تا رفت رفتم پیشه سانیا چیشده چرا میلرزی اون کی بود؟!

سانیا_مسترپارک جیمین پسر رئیس شرکتمون خیلی مغرور و از خودمتشکر و از همه مهمتر شنیدم عشق سابقش بهش خیانت کرده رفته با یکی دیگه از این ناراحته حالا این به کنار خیلی پسر تخس و پرویی هس خدانکنه النا این رئیس شرکت بشه و گرنه بدبختیم در این حد بگم از آدما متنفر ولش کن خوبم..

النا_رفتم با آسانسور بالا نشستم تو کافی شاپ یه
لیوان آب سفارش دادم با پاستا یکم بخورم گرسنم بود
دیگه برام هیچکس مهم نیس فقط اومیدوارم تا زمانی که اینجا کار میکنم پولی جمع کنم برای دانشگاه که برم کالج ایتالیا دوست دارم به آرزوهام برسم پوفی کشیدم
از جام بلند شدم خواستم برم تو آسانسور نیگاه کردم
اون پسره پسر رئیسم اینجا چیکار میکنه برام مهم نیس رفتم داخل آسانسور در بسته شد خیلی جذاب و خوشتیپ بود ولی بداخلاق همونطور که سانیا گفت
یکم بیشتر داشتم بهش فکر میکردم دکمه ی آسانسور
رو زدم برم طبقه دوم گوشیم زنگ خورد جک بود کارگرمون سلام نه من شرکتم برای سفارش گل هاا
یه نیم ساعته دیگه میام عمه اونجاست باشه فعلا کاری نکنید تا من بیام باید خودم به گل های خوشکلم برسم جک به عمه بگو بره خونه خودم حلش میکنم
گوشی رو قطع کردم پوفی کشیدم ..

پارک جیمین_اینکه عاشق گل ها هستی خسته نمیشی
یا حساسیت نداری بهشون یا تا نیم ساعته دیگه میتونی برسی یعنی هم تو گلفروشی کار میکنی هم شرکت خیلی پرجنب و جوشی و تلاش گر آفرین..!

 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒍𝒐𝒗𝒆Donde viven las historias. Descúbrelo ahora