part.1

2.5K 142 25
                                    

به این نکته توجه کنین که 
زمان شروع داستان بر میگرده به آخرین لایو
مستر جئون!
مسلما تغییراتی داره. ولی لطفا به داستان شانس بدین ایده خوبیه و ارزش خوندن داره به نظرم.من تو بیان احساسات خوب نیستم ولی تلاشمو میکنم چیزی که تو ذهنم دارم رو بتونم به خوبی نشون بدم.

راهنمیایی(با اینکه نیازی بهش نیس-):همون لایوی که گفت موهام مثل شکلات نعنایی شده-
همون لایوی که وقتی 22 میلیون نفر تو کل دنیا داشتن نگاش میکردن با تیپ همه جور کشش رف دسشویی- 
عیححححح بنایخعیخعینهبعسخزامرعسفسخع

امیدوارم خوشتون بیاد^^

---------------------------------------------------

کتش درست کرد روی صندلی نشست. یه نگاه دیگه برای اطمینان از خوب بودن تیپش کرد و به جلو خم شد دکمه سبز رنگ فشار داد.

به محض برقراری تماس صدای دست و صدای جیمز (  Jams Corden=مجری برنامه The late late show with~ اوکی؟میشناسین اکثرا) که میگفت ساکت باشین رو شنید.لبخندی زد و گفت هی!
جیمز لبخندی از سکوت استودیو و شوق طرفدارا برای دیدن جونگکوک زد و جوابشو داد.
-هی جونگکوک!حالت چطوره؟
-من خوبم ؛ ممنون. بقیه چطورن؟ حرفاشو با لحن شیرینی بیان کردُ خنده خرگوشی ای کرد که باعث بیشتر درخشان شدن صورتش شد و منتظر موند تا دوربین تماشاگرای تو استودیو رو نشون بده.
(اینگلیسی حرف میزننا :-|)

با دیدنشون که جیغ میزنن و هی وول میخورن خنده دیگه ای کرد که نتیجش تعداد جیغای بیشتر و حتی خنده اعضای دیگه گروه که رو صندلی مقابل میز جیمز نشسته بودن شد.

وقتی دوربین دوباره روی جیمز و اعضا اومد جیمز گفت: خب مشخص شد حالشون خوبه
خنده ای کرد و با لبخند پرسید: کجایی؟ نیاز به کمک مترجم نداری؟

این سوالو پرسید چون از تلویزیون درون استودیو ؛ویویی که از پشت اون الفا داشت به نظر نمی رسید کمپانی باشه و 
به هیچ وجه دوست نداشت اون پسر بامزه به خاطر حرف زدن با یه زبون دیگه اذیت بشه و تحت فشار قرار بگیره و مخصوصا از اونجایی که بخاطر همین حرف زدن با تَه لهجه که بنظرش خیلی هم کیوت بود مورد هیت و قضاوت یه مشت نژاد پرست میشدن خبر داشت.

جونگکوک لبخندی زد تا خیال مجری برنامه که دوستش هم حساب میشد زد و جوابشو داد.
-خب~  من خونه خودمم و همچی تحت کنترل پس نگران نباش  دست تتو شدش رو بالا اورد و 👌🏻  رو نشون داد تا نشون بده واقعا جای نگرانی نیست.
  (این "~" لعنتی رو تَه یچی میزام موقع خوندنش طولش بدین-_-)

این جمله برابر شد با شروع مصاحبه ای که باید با کل اعضای اون گروه هفت نفره جهانی  انجام میشد ؛ که بعد از گذشت بیست و هشت دقیقه از برنامه یک ساعتشون تصمیم گرفتن اول از کسی که باهاش تماس تصویری برقرار کرده بودن خداحافظی جانانه کنن و بعد ، از باقی اعضای در استودیو.

-حرف پایانی؟
-دوستون دارم و مواظب خودتون باشین!
بای~
آلفا بعد زدن آخرین جملش لبخند شیرینی زد و با حواسی که به دلیل صداهای ریزی که منشاءش اتاق خوابش بود ، جوری روی دکمه زد که تماس قطع نشد ولی بدون اینکه خبر داشته باشه و حتی ببینه تماس قطع شده یا نه ؛ بلافاصله پاشد.

---------------------------------------------------

جوری که از صندلی پاشد باعث شد صندلی به جهت مخالفش حرکت کنه و بخشی از میزی که پشتش پنهان بود و از قضا پاکت سیگار نسبتا گرونی هم روش بود مشخص بشه.

با قدم های تند شده به سمت کاناپه ، که فاصله چندانی هم باهاش نداشت رفت و یکی از بالش های گُندش رو ی دستی گرفت و همینطور که زیر لب غر میزد راهی راهرویی شد که به میزان قابل توجهی تو دید گوشی روی میز بود رفت.

- من هی میگم مشکل از خودتِ بعد تو هی بگو مشکل از تختِتِ. :/

دستشو رو دستگیره در گذاشت بدون مکث بازش کرد.

بدون توجه به صحنه ای که باهاش بیش از حد آشنا بود با صدای کنترل شده ای رو به خونآشام گیر افتاده زیر پنجه های امگای مارشمالوایی روش که غرق خواب بود ، با صدای نسبتا جدی ای غرید:

-ریلی؟ سکس صبحگاهی؟ 

پسر گیر افتاده زیر جفت کیوتش با کمک گرفتن از سرعت خونآشامیش اون رو به نرمی رو تخت خوابوند و پتو روش کشید.

به سرعت در فاصله میلیمتری اون الفا که مثل همیشه به شدت خواستنی شده بود قرار گرفت و بوسه ریزی رو لب پایینش گذاشت و بی توجه به حرفش گفت.

-لذت سکس صبحگاهی رو نتونستم امروز داشته باشم ، ولی میشه لذت بوسه صبحگاهی امروزم رو  از تو داشته باشم؟
با شیطونی که با حالت چهرش به هیچ وجه همخونی نداشت حرفشو زد و با چشمای براقش به آلفا زل زد.

    
         _________________________

تصمیم دارم پارتها کوتاه باشه ولی زود به زود آپ کنم البته اگه ازش به خوبی استقبال بشه.
این ایده خیلی وقته تو ذهنمه و من چنتا پارت نوشتم و حتی پابلیش کردم، ولی بعد حذفش کردم چون اون چیزی که میخواستم نبود.  

این پارت اینجا تموم کردم چون میخواستم حدستون رو از اینکه کی آلفا جئون رو بوسیده بدونم پس بهم بگین لطفا

اگه نظرات خوب باشه و خوشتون اومده باشه پارت بعدی رو به زودی می زارم.
خلاصه همچی به خودتون بستگی داره~

°•𝓡𝓮𝓿𝓮𝓪𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓽𝓱𝓮 𝓼𝓮𝓬𝓻𝓮𝓽 𝓸𝓯 𝓙𝓮𝓸𝓷 •°♫︎Where stories live. Discover now