🔱devil's mistress🔱

🔱پارت بیست و سوم : اولین بوسه حقیقی 🔱

-چیکار کردی با خودت؟ رفتی پورن بسازی یا خودتو ناقص کنی؟

جونگین در حالیکه صندلی رو به روی بکهیون و لوسیفر کشید و نشست گفت و هینی کشید

-نکنه طرفت خیلی ناشی بوده؟ داشتی هارد پر میکردی مگه نه؟ یا... بی دی اس ام؟ خدایا بکهیون تو که گفتی از بی دی اس ام خوشت نمیاد

+ساکت شو جونگین بی دی اس ام چه کوفتیه!! اصلا پر نکردم

جونگین هر دو جفت ابروهاش بالا پرید

-منظورت چیه؟ پس چرا تو بیمارستان بودی؟

+بخاطر این

انگشتشو سمت لوسیفری گرفت که با اشتیاق و دو جفت چشم براق و درشت شده به عکس کیک های چند طبقه و رنگی رنگی روی دیوار کافه زل زده بود

-چرا؟ مگه چی شده؟

بکهیون شونه ای بالا انداخت و بهش نگاه کرد
با دیدن قیافش که کم مونده بود آب از دهنش شر شر کنه خندید و با بردن دستش زیره چونه لوسیفر دهنشو که نیمه باز بود بست

لوسیفر اهمی کردو با چشم های ذوق زده دستشو که بخاطر سِرم روش چسب خورده بودو سمت دیواره نقاشی کشیده شده برد

-از اون.... از اون میخوام

تند تند پاهاشو ضرب گرفت و مثل یه پاپی زبونشو بیرون آورد

جونگین نگاهی به دیوار انداخت و با دیدنش خندید

-پسر... تو واقعا با یه بچه فرقی نداری اون از ماجرای کشیدن سرم از دستت اینم از اینجا

لوسیفر با یادآوری کولی بازی که توی بیمارستان در آورده بود آروم گرفت و پشت سرشو خاروند .... در واقع میشد گفت یه تنه گند کشید به هیکل گندش

زمانی که پرستار میخواست سرمو از دستش بکشه به پاچه کای چنگ زده بود و با حرفی مثل "تروخدا نجاتم بده" "درد میکنه" بیمارستان رو، رو سرشون آورده بود پایین؛ حالا جدا از دو تا بچه کوچیکی که با تاسف بهش خیره شده بودن

و دو دقیقه بعد اونقدری اشک ریخته بود که با چشمای اشکی و صورتی پف کرده کای فکر کرد خوردن یه چیز قندی میتونه فشارشو که حالا زیره صفر هم رد کرده بود کمی بالا ببره

+آبرو واسمون نذاشت

بکهیون دست به سینه به صندلیش تکیه دادو آهی کشید

-معذرت میخوام....فقط یکم.. دردم اومد

با شرمساری گفت و کای خندید

-این جالب نیست که هر دفعه میخوری پستمون؟ انگار مثل یه اتفاق جالبی

+یا انگار مثل بختک افتاده تو زندگیمون

بکهیون با صورتی خط شده گفت و لوسیفر حفره های دماغش از حرص باز شد

-یادم نمیاد پدرتو کشته باشم که اینطوری بخوای حرصتو خالی کنی