وقتی به خودش اومد متوجه شد، هیچی از اتفاقات بعد از حال رفتن فلیکس و به یاد نمیاره. به اتاق امگا برگشت، هیچ اثری ازش نبود. همینکه برگشت پایین، سمت ساب آلفا همراه اون مرد حمله کرد؛ به دیوار کنار در کوبوندش و از لای دندوناش غرید:
" صاحبت امگای منو کجا برد؟"
جیسونگ از وضع به وجود اومده هنوز تو شوک بود. رئیسش جفتش رو پیدا کرده بود، و اون امگا خودش یه آلفا داشت. نمیدونست چه کاری ازش برمیاد! این مسئله سختترین پیچیده ترین مشکل رئیس هوانگ بود.
" با تو بودم. جوابمو بده"
متوجه شده بود که ساب آلفا شوکه شده سمت چانگبین رفت و اونارو جدا کرد. خودش هم نگران فلیکس بود اما راهحل درستی نبود که اینجوری از یه غریبه حرف بکشن. بی توجه به چهره متعجب آلفا سمت جیسونگ رفت.
" دوستت با برادر من رفت و ما هیچکدوم نمیدونیم کجان و تنها سرنخ تویی، پس کمکمون کن تا فلیکس رو پیدا کنیم. بابت رفتار چانگ معذرت میخوام، اون هم مثل تو شوکه شده اتفاقات زیادی برامون تو یک شب رخ داده."
جیسونگ چند لحظه تو چشمای بتا نگاه کرد و بعد نفس عمیقی کشید، خودشم نمیدونست هیونجین کجا ممکنه رفته باشه؛ اما به هیچ وجه قصد ناامید کردن بتا رو نداشت. چند لحظه از تفکرات خودش شوکه شد، چرا نمیخواست معاون لی رو از خودش ناامید کنه!!! سعی کرد با تمرکز روی موضوع دیگه تفکراتش رو پس بزنه، بنابراین لبخند محو مینهو رو ندید.
" خوب اون عادت نداره بیرون بمونه ... حتی اگه تو سفر باشه شب برمیگرده خونه ... اگه میخواین ... نه تو نه آلفا فقط برادر امگای رئیسم میتونه بیاد ... اگه جون خودت برات مهم نیست، به فکر امگا باش."
حق با اون ساب آلفا لعنت شده بود، اگه اون مرد بخواد کسی رو آزار بده؛ قطعا فلیکس هم جزو اون دسته قرار میگرفت. از اونجایی که تاثیرش روی خودش دیده بود، بیشتر از قبل نگران امگا شده بود.
" باشه من نمیام ولی، مینهو همین که از اونجا اومدید بیرون برگردید اینجا، تا بیاید منتظرتون میمونم."
مینهو سر تکون داد و دنبال ساب آلفا راه افتاد. عطر تن جیسونگ رو کاملا حس میکرد، برای خودش همه چی ثابت شده بود اما؛ نمیتونست راهی پیدا کنه تا اون پلی بوی رو به داشتن جفت محدود کنه. باید کم کم بهش راجب این قضایا میگفت وگرنه، قرار نبود روی خوش نشونش بده.
سوار ماشینی که باهاش اومده بودند شدن، فکرش درگیر بود، اگه یک درصد هیونجین تصمیم میگرفت اون شب بیخیال رفتن به عمارت بشه و نخواد جفتش تو دیدار اول به خانوادش معرفی بشه، عمرا میتونست پیداشون کنه.
" اون یه گرگ معمولی نیست درست میگم؟ منظورم جفت برادرمه"
" آره اون ... یه دبل آلفاست به مراتب قوی تر از ماست، برای همون همگی تحت تاثیر رایحش قرار گرفتیم. راستی تو چیزی میخواستی بهم بگی؟"
YOU ARE READING
عطر بلوبری Blueberry Perfume
Werewolf•~اسم: blueberry Perfume •~کاپل: Hyunlix (𝗌𝗍𝗋𝖺𝗒𝗄𝗂𝖽𝗌) •~ژانر : 𝖮𝗆𝖾𝗀𝖺𝗏𝖾𝗋𝗌𝖾, Angst, Romance, 𝗌𝗆𝗎𝗍 •~مقدمه: فلیکس اونجا بود... برگشته بود تا اون چه در گذشته رخ داده رو برای خودش درست کنه. اومده بود تا گذشته تلخش با چانگبین رو بر...