𝘙𝘐𝘖𝘛
روزی بود و روزگاری. خوبی و بدی وجود داشت. ماه و خورشیدی وجود داشت. عشق ونفرتی وجود داشت. در همین روزهای آفتابی پسرکی با خون نقره پا به این دنیا گذاشت. خبر پا گذاشتن پسر به این دنیا، به گوش آشیرا رسید و آشوبی در راه وجود داشت. آشیرا، پادشاه نفرت انگیز دنیای آمورا، برای قدرت بیشتر، نقشه های پلیدی داشت. و این شروع آشو...