Yuanfen
تقدیر یا سرنوشت؟ نمیدانم. هر چه که بود برای "ما" شدن من و تو بود. 𔘓 𝗙𝗶𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻: Yuanfen 𔘓 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: Chanho (Minho & Chan), Chanjin (Christopher & Hyunjin) 𔘓 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Omegaverse, Werewolves, Mpreg, Smut, Romance, Crime 𔘓 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: Chris +18
تقدیر یا سرنوشت؟ نمیدانم. هر چه که بود برای "ما" شدن من و تو بود. 𔘓 𝗙𝗶𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻: Yuanfen 𔘓 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: Chanho (Minho & Chan), Chanjin (Christopher & Hyunjin) 𔘓 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: Omegaverse, Werewolves, Mpreg, Smut, Romance, Crime 𔘓 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: Chris +18
لی مینهو پسری از یه خانواده پولدار هست که هم از نظر مالی هم معنوی خیلی خوب بزرگ شده ولی هان جیسونگ پسری هست که مادرش رو از دست داده و پدرش اون رو مورد ضرب و شتم قرار میدهد the main couple : Minsung sub couple : hyunlix , chanmin genre : asmt , school , romance
in which felix texts the wrong number about his cheese ❀ chanlix ❀ -leleverse
فلیکس برای گذروندن تعطیلات تابستونی در خونهی خالهاش به روستای مادریش، گرین هیلز میره. مکانی که به گفتهی دیگران همیشه غرق در آرامش و سکوته. کمی از رسیدنش به گرین هیلز نمیگذره که میفهمه این روستا اونقدر که بهنظر میاد آروم نیست. یک راز از زمانی که اون آدم اینجا بود کمکم همه رو به نابودی میکشونه، آتیش خشمی که روس...
مطمئن بود اون پسرک اشرافی چیزی بالاتر از گل نشنیده اما الان در دام کلیسایی که درونش از ویرانه خانهای مخروبتر ولی در ظاهر قصر افتاده؛ با شیون و نالههاش، مرتکب گناهی شده که در قفس اسقف زندانی میشه. -تو مزه بهشت میدی اما خدا هم میدونه برای گناه ساخته شدی. Name: Capture Spirit Couple: Chanlix Genre: Romance/Smut Writte...
"قلبم، بدنم، روحم... همه شده بخشی از تو...دیگه به من تعلق ندارن!" "من نخواستمش!" "من خواستم، و تا تهش هم برای به دست آوردنت میمونم...یا زخم هام به چشمت میاد یا خودم، مطمئنم." Chanlix-
_تو نمیفهمی لعنتی، تو قرار نیست بمیری." +تو نمیخوای بمیری مرد،پس نمیفهمی منی که هر لحظه آرزو میکنم با تو بمیرم چه حسی دارم." چانلیکس ChanLix -درام، رمنس، برشی از زندگی، کمدی، اسمات کریستوفر بنگ بیماریه که وضعیت تومورمغزیش رو به بهبودی بود. ولی توی آخرین جلسه ی درمانش،با چک کردن جدیدترین سی تی اسکنی که انجام داده م...
~two shot~ پارک چانیول روانشناس، بعد از دوسال تلاش برای درمان بیمارش بیون بکهیون، در حالی که خیال میکرد پسر دوست داشتنیش رو تا حدود زیادی درمان کرده، تصمیم به اعتراف به عشق کوچولوش کرد و پذیرفته شدنش از جانب پسر، شروع جنون آمیخته به عشقشون بود. [~ ندیدنت بهترین اتفاقی بود که میتونست تو زندگیم بیوفته ~] ~~~~~~♡°•°...
~five shot~ بیمار اتاق 1604 بیون بکهیون، از 14ژوئن هر هفته، نامههای عاشقانهای به همراه یک شاخه گل رز سفید از طرف شخصی ناشناس دریافت میکرد. تا اینکه یک روز بعد از تلاشهای فراون بالاخره اون غریبهی عزیز رو به دام انداخت. _مطمئنی تو همونی هستی که اون نامههای عاشقانه رو برای من میفرستاد؟ چرا احساس میکنم به جای اون...
نه مامان من افسرده نیستم.فقط یه جامعه گریز بالفطرم. لعنتی چرا مردم همه جا هستن؟ *فف نیست*
"و نه عزیزِ من، نه. من سی و هشت سال پیش در آلمان متولد نشدم. من توی بغل هیچ پرستاری و در هیچ خونهی اعیانیای به دنیا نیومدم. محل تولد من همینجاست، این اردوگاه نفرین شده، اینجایی که تو دستهای لرزانت رو دورم میپیچی... و بهم این توانایی رو میدی که با دیدنت، هر لحظه و هر ثانیه، بمیرم و یکبارِ دیگه متولد بشم..." [KAIHU...
"کاش مغزتم قد دیکت بزرگ بود مینهو!" "بیبی تو حتی دیکمم نمیتونی تحمل کنی، مغز بزرگترم رو میخوای چیکار؟" 𝗖𝗶𝗴𝗮𝗿𝗲𝘁𝘁𝗲𝘀 𝗔𝗳𝘁𝗲𝗿 𝗦𝗲𝘅 ִֶָ 𓂃 𝗆𝖺𝗂𝗇 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 2𝗆𝗂𝗇 𝗌𝗂𝖽𝖾 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝗌𝖾𝖼𝗋𝖾𝗍 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍, 𝖢𝗋𝗂𝗆𝖾, 𝖠𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇, 𝖲𝗆𝗎𝗍
⪧ 𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝 ˒˒ سم هوانگ یکی از بهترین قماربازهای نیویورک بود، کسی که زمان زیادی از حضورش توی این عرصه نمیگذشت اما چنان اسم و رسمی واسه خودش به پا کرده بود که بیشتر بازیکنهای معروف و غیرمعروف هم میشناختنش؛ اما قطعا معروفتر از سم، همون کسی بود که «چیتا» صداش میزدن. همون شخصی که سم حتی تصورش رو هم نمیکرد ب...
در سرزمینی که چهار قلمروی شمالی، جنوبی، شرقی و غربیش هر کدوم توسط یک قبیلهی خاص از گرگینهها فرمانروایی میشدن و هر چهار قبیله در صلح و آرامش زندگی میکردن، ناگهان جنگی بیسابقه، حاصل از حرص و طمع رهبر جدید آلفاهای شمالی به اسم کریستوفر بنگ شکل میگیره و سرزمینهای زیادی رو به نابودی میکشونه. از جمله آثار مخرب این ج...
"I carry childhood with me everywhere I go" ˓ 𝖼𝗁𝖺𝗇𝖨𝗂𝗑 , 𝗆𝗂𝗇𝗌𝗎𝗇𝗀ᄿ ֶָ֢֪ 𝗈𝗆𝖾𝗀𝖺𝗏𝖾𝗋𝗌𝖾 ؛ 𝖿𝖺𝗇𝗍𝖺𝗌𝗒 ؛ 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾 - previously known as 'Last curse' [اگه میخواید باعث نشید خودم رو توی رودخونه غرق کنم لطفا چپتر های اول رو نخونید تا ادیتشون کنم]
شاید یه روزی کنارم نباشی، اما از اینکه بخش مهمی از زندگیم بودی خوشحالم و ازت ممنونم. ~ romance, angst, mini fic
[completed] اون دایره های سیاه دور چشمان بی نقصش دربارهی تاریک ترین شیاطین صحبت میکردن اون جنگید هرشب برای پیدا کردن راهش - نویسنده اصلی: vcniila (غلط املایی داره ولی چون خیلی وقت پیش نوشتمش دیگه ادیت نکردمشون) TW// SH starts : 200914 Ends : 201024
𓂃 هان جیسونگ، یک دانشجوی سال آخری روانشناسی با یک زندگی معمولیه که صبحهای زود سر کلاسها چرت میزنه و بعدازظهرها با دوست صمیمیش، فیلکس و چانگبین وقت میگذرونه. البته همهچی به این روال پیش میرفت تااینکه پروفسور جیسونگ بهش پیشنهاد یک پروژهی اختصاصی مددکاری رو میده، پروژهای که جیسونگ باید سرپرستی یک تبهکار عیاش رو د...
︙برای بنگ کریستوفر دلیلی برای زندگی وجود نداشت! توی حلقه ای گیر افتاده بود تا بقیه عمرش رو تاوان گناهاش رو پس بده اما وسط این تاریکی یه نوری می بینه، آیا این نور اون رو به سمت روشنایی می بره؟ یا غرقش می کنه؟ میشه تو تاریکی دنبال نور راه افتاد وقتی نمی دونی چی تو مسیرت قرار داره؟︙ ⌯ 𝘙𝘪𝘯𝘨 ⌯ 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘊𝘩𝘢𝘯𝘩�...
• Couple: Chanlix • Genre: Fantasy, Romance بنگ چان هزار بار به خودش گفت: "این احمقانهست!" ولی با این حال وقتی به خودش اومد، دید جلوی ساختمون مخروبهای ایستاده که سر درش نوشته: "تحقق رویاهایتان را به ما بسپارید و عمیقترین رویای خود را زندگی کنید." درسته؛ بنگ چان به اونجا رفته بود تا "رویا بخره"! اما چی میشه اگر همه...
"فقط کافیه یکی از چشمات رو ببندی. اون وقت، میتونی چیزی که نیمه گمشدهات میبینه رو ببینی." .ೃ࿐𝑃𝑒𝑟 𝑇𝑟𝑎𝑛𝑠𝑙𝑎𝑡𝑒
دروکسی؛ به معنای چیزی که از بیرون کامل و بی نقصه اما از درون پوسیده و فاسد. 𝗗𝗥𝗨𝗫𝗬 𝖢𝖮𝖴𝖯𝖫𝖤: 𝖧𝖸𝖴𝖭𝖫𝖨𝖷 , 𝖢𝖧𝖠𝖭𝖧𝖮 𝖦𝖤𝖭𝖱𝖤: 𝖢𝖱𝖨𝖬𝖨𝖭𝖠𝖫 , 𝖬𝖸𝖲𝖳𝖤𝖱𝖸, 𝖯𝖲𝖸𝖢𝖧𝖮𝖫𝖮𝖦𝖨𝖢, 𝖱𝖮𝖬𝖠𝖭𝖢𝖤. هشدار! این فیکشن شامل صحنه های خشن، قتل و خونریزی است. هیونجین از انتخاب رشته جا میمونه و مجبور می...
👥 پایان فصل اول. شروع فصل دوم. شده تاحالا چشم بازکنی و حس کنی تو جایگاه خودت نیستی؟ من چنین حسی داشتم. وقتی چشم باز کردم دیگه پسر بابام نبودم، دیگه لازم نبود هر روز صبح کوله پشتی قرمز رنگم رو روی دوشم بندازم و به طرف مدرسه حرکت کنم. دنیای جدید، زندگی جدید، خانواده ی جدید... ولی یه چیزی سرجاش نبود؛ با چشمهام برادر مهر...