Memories Of Fire
و هیچ چیز دیگه ای مثل خنده هاش نمیتونست دلشو آب کنه و برای اون هیچ چیز مثل نگاهش درد آور نبود... حتی آتیشی که داشت ذره ذره آبشون میکرد هم مهم نبود اونجا فقط خودشون و خودشون بودن... .توی دریایی از حس ها دریایی که به جای خاموش کردن آتش ،اون رو شعله ور میکرد... این داستانیه که عشق ،نفرت ،خشم،غم ،شادی رو یک قاب جا داد...