𝐃𝐚𝐲 𝐃𝐫𝐞𝐚𝐦 | 𝐎𝐧𝐞 𝐒𝐡𝐨𝐭
نگاهی به مرد که چشمهاش رو بسته، نفس نفس میزد و به تنهی درخت تکیه داده بود انداخت، مثل همیشه پالتوی مشکی و بلندی پوشیده بود و شالگردن قرمز رنگ مورد علاقهاش رو دور گردنش گره زده بود. لب پایینش رو گاز گرفت و نگاهی به اطراف انداخت، وقتی مطمئن شد هیچکس اون اطراف نیست جلو رفت؛ دست مرد رو گرفت، لبهاش رو روی لب های مرد گذ...