┆𝐀𝐧𝐭𝐢-𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐭𝐢𝐜┆𝐂𝐘𝐉
_او یه موجود ماورایی بود که قوانین دنیای خودش رو شکست، از پیش خدا طرد شد و به زمین اومد. به عنوان فرستاده کیوپید، باید کمکم میکرد عشق رو تجربه کنم ولی او خیلی متفاوت بود. Cover by: @purple-chimchim
_او یه موجود ماورایی بود که قوانین دنیای خودش رو شکست، از پیش خدا طرد شد و به زمین اومد. به عنوان فرستاده کیوپید، باید کمکم میکرد عشق رو تجربه کنم ولی او خیلی متفاوت بود. Cover by: @purple-chimchim
مـقـدمـه : عـشـق ؛ کـلـمـه قـشـنـگـیـه ولـی بــرداشـتـای مـخـتـلـفـی داره بــه نـظـر بــعـضـی هـا عـشـق فـقـط افـسـانـسـت بــعـضی مـیـگـن فـقـط تـوی فـیـلـم هـا و درامـا هـاسـت تـعـدادی بــه نـگـرانـی مـیـگـن عـشـق تـعـدادی دیـگـه بــه مـحـبــت و مـهـربــونـی یـا حـتـا غـیـرت حـسـودی و هـوس عـشـق مـیـگـن و بــعـضـی...
داستانی عاشقانه و تاریخی با کلی حس و حال خوب💙💫 "اعتراف می کنم به گناهانی که زبانم از گفتن شان قاصر است و ذهنم از نگفتن شان بیزار اولین گناه با حضور در آسمان بی کرانش شروع شد ، من تاریکی ام را با او شریک شدم و او روشنم ساخت طوری که چشم گشودم و فهمیدم ماهِ آسمان گشته ام دومی زمانی شکل گرفت که قدم از جاده ی دلش برداش...
• توضیحات داستان: ❞ من برات خطرناکم. میتونم تو رو با این عشق خفه کنم. میتونم تمام وجودت رو به اسارت خودم دربیارم و یا حتی بدتر... میتونم کاری کنم که نتونی حتی یک لحظه بدون من زندگی کنی...❝ سریر مقدس. داستانی دربارهی انتقامهای خونین، قلبهای آتشین و بوسههای زهرآگین. شاهزاده نامجون به خاطر ماهیت بی ارزشش به عنوان...
رزی پارک برای کالکشن جدیدش به کره جنوبی میاد و دردسر های جدید با رقیب جدید شروع میشه.... ژانر: رمنس/عاشقانه/ لجبازی زمان پارت گذاری ، هر جمعه.. #1_rose
[ROMANCE] [MEDICAL] [REAL] [TRAGEDY] + تو هدیه ی منی جی هیون. کسی که منو از عالم سیاهی و درد بیرون کشید. کسی که با چشماش، چشمای سردمو گرم کرد. کسی که روی گونه هام دست کشید، تا رد اشک هامو پاک کنه. برعکس بقیه که روش سیلی میزدن.... ----------✫✪✫------------ خبره ترین جراح سئول، در مقابل یک رزیدنت معمولی. تمام شده ✓
🍷" 𝐓𝐡𝐞 𝐬𝐜𝐚𝐫𝐥𝐞𝐭 𝐰𝐢𝐭𝐜𝐡" 🍷 "جادوگر سرخ" 🍷 نویسنده: Nil🍷 ژانر: تاریخی، تخیلی، دارک، عاشقانه، رازآلود، جنگی و انگست🍷 کاپل اصلی : "Jinsoo" 🍷 کاپل فرعی: " Liskook" & "Sope" 🍷 🍷خلاصه: _ اگه این قدرت از آسمون بهت هدیه شده پس چرا انقدر خطرناکه؟ + تو فکر میکنی فقط خدا تو آسمونه؟!. . . "جین یک رعیت بیچاره...
Name: The front door neighbor اسم: همسایه روبرویی خلاصه: هسا دختری که می خواد به ارزو هاش برسه. ولی یه مشکلاتی داره. تو این راه سختی های زیادی منتظرشه ولی آیا تو این راه تنهاست؟.... ژانر : رومنس ،فلاف ،کمدی ،دختر پسری رایتر ها: آنیا ، ایوی (tinaz) روزهای اپ: نامعلوم Cover by: @DrLoucas
همه چیز وجود داره؛ باید باور داشته باشی سرنوشت تنهات نمیزاره...تنفر درمانت نمیکنه شجاع باش. یک روز قهرمان داستان خودت میشی 𝖶𝗋𝗂𝗍𝗍𝖾𝗇 𝖻𝗒 : 𝖭𝗈𝗋𝖺 تاریخ شروع ۱۴۰۰/۳/۱۷ Jk×girl Jin×girl Teahyung×girl Session 1 ( completed ) ✔ Session 2 ( completed ) ✔ Session 3 (updating.....)
یه بوک با وانشات های استریت😏💫 #دخترپسری با ژانر های مختلف و موضوعات متفاوت🤫💥👌🏻 🟣بعضی هاشون هم اسمات هستن (you got it)🤫😏🔥 *شخصیت ها رو باهم شیپ نمیکنم...اونا فقط شخصیت های وانشات هستن..!❌ نویسنده : 𝔽 & 𝕂
به آرومی پلک هاش رو از هم فاصله داد. با باز شدن چشم هاش سردرد بدی به سراغش اومد جوری که حس میکرد شخصی درحال تیر زدن به سرشه! احتمال میداد این سر درد بخاطر اثرات بیهوشی بوده باشه. چند بار پلک زد و سعی کرد اطراف رو ببینه اما به جز تاریکی مطلق چیز دیگهای نبود. با باز شدن در روشنایی کمی به چشم های غرق تاریکیاش برخورد...
نام داستان : قصه عشق نویسنده : سکوت کاپل ها :اعضای بلک پینک + چان سوهو کای سهون بکهیون از اکسو + داهیون از توایس شخصیت های فرعی : کیم تهیونگ ، پارک جیمین ، کیم سوکجین از bts نوع فیک :دختر پسری ژانر :عاشقانه ، پزشکی ، اسمات ، فلاف ، کمی غمگین نوع پایان :هپی اندینگ تعداد قسمت : نامشخص تعداد فصل : نامشخص
•| اتمام یافته |• همه چیز از تور جهانی بیتیاس شروع میشه. وقتی که کیم تهیونگ مشهور و کیم سهها توی جنگلی در قلب برزیل، بیهوش میشن. و به عنوان دو گمشده و همسفر با آدمهای خطرناکی برخورد میکنن و عواقب سختی رو متحمل میشن...داستان تحول کیم تهیونگ از یک پسر دمدمی و بازیگوش به مردیه که رازهای دردناکی رو از اون جنگل ح...
دستشو کنار سرم قرار داد و دست دیگش رو تکیه گاه دیوار کرد و من کامل توی حصارش گیر افتاده بودم. بهم نزدیک شد و کنار گوشم زمزمه کرد ـــ چطور دختر یک مافیای بزرگ خوناشام...بو و طعم خونش انقدر شیرینه؟! پوزخندی زد ـــ فکر نمی کردم یک دورگه باشی، ولی زیادم بد نشد در واقع من از پیدا کردن یک منبع غذای جدید خوشحال میشم! #دخت...
:یه افسانه آلمانی هست که میگه یه روز یه جنگجو توی آب در حال غرق شدن بوده و درهمون زمان معشوقه اش رو » میبینه که توی خشکی در حال قدم زدنه. پسر به خاطر وزن زیادِ لباس های خیسش نمیتونه خوب شنا کنه و خودش رو نجات بده. در این بین یه دسته گل ، با گل برگ های کوچیک آبی، میبینه. دسته گل رو سمت دخترک پرتاب میکنه. و آخرین چیزی...
همه چیز عادی بود ولی مشکل اینه که بود تا وقتی که یکی اشتباه نمیکرد... کاش میشد زمانو به عقب برگردوند نه برای اینکه جلوی بعضی چیزارو گرفت برای اینکه دوباره بعضی چیزارو حس کرد -مهم نیست اگه چیزی به یاد نیاره یا حتی عشقش به من خاموش بشه همین که هنوز قلبش میزنه و نفس میکشه برام کافیه... ژانر= تخیلی، رمنس، انگست، اکشن شخص...
"هفتهای که قرار بود معمولیترین و خاطره سازترین هفته ممکن توی کمپی که برای اردو رفته بودیم بشه اما ... با فهمیدن واقعیتی همه چی بهم ریخت؛ وقتی فهمیدیم استعدادهامون کپی میشه همه چیز تغییر کرد. درگیریها، عشقهای نو پا، حقیقتها و ... همه اینها اون یک هفته معمولی رو تبدیل به عجیبترین هفته کل دنیا کرد!" شخصیتهای اصلی:...
من توی زندگیم طعم سختی،بدبختی،بیپولیو چشیدم.. دختری که تمام درگیریش زندگی و سلامتی مادرش بود و براش هرکاری میکرد؛ تا اینکه طعم جدیدی به زندگیش اضافه شد...^عشق^ من عاشق فرشته ای شدم که بر تاریکی حکومت میکنه! . . حالا من موندم با فکری که درگیر مادرشه و قلبی که برای عشقش میتپه.... ژانر:رمانتیک،اکشن،اسمات،هپی اند ♣️♦️کاپ...
+برای پسر بودن زیادی دال فیسی بیبی بوی. به جیمینی که سرشو گذاشته بود روشونش و به خواب عمیقی فرو رفته بود گفت. **** جیمین با تعجب داد زد: "اون دختر فقط بخاطر یه بوسه ی زوری از همه ی پسرا متنفره؟!" -آره.نمی دونستی؟! کل مدرسه اینو میدنن.راستی یه شایعه هس که میگن سلنا لزبینه. **** توی این دنیا قرار نبود هیچکس بفهمه.. کلما...
_رنج کشیدن نشون میده تو هنوز یک انسانی ! درد بخشی از انسان بودنه... - پس من نمی خوام انسان باشم... . _از شنیدن دروغ بیزاری ولی با گفتنش مشکلی نداری؟ - ولی یه دروغگوی ماهر کسیه که یه روزی همه حرفا رو باور کرده ! . خواهر و برادری که زندگی آرومی دارن و همیشه هوای همو دارن، دختری که بیشتر خاطرات شو به یاد نمیاره ! پسر مغ...
《خیلی عجیبه!..یه عمری با رویاهای مصنوعی و آزمایشهای عجیب و غریب ازت یه انسان مطیع و فرمانبردار میسازن تا یه قربانی جزء خودشون این اهداف شوم رو برنامهریزی بکنه...》. بهم میرسه و روی صندلی کنار تخت سمت من میشینه و ادامه میده:《رویاهایی که از روی نقطه ضعفت و توی خود مغز فریبکارت ساخته میشن!تا حالا فکر کردی اگر کسی داخل ا...
📌نام فیک: I will find you 📌ژانر: پلیسی_عاشقانه 📌کاپل ها: Jenmin & Taerosé 📌خلاصه: جیمین و جنی همسایه و همکلاسی هستند و هر دو از نظر مالی در وضعیت بدی به سر میبرند اما دوستانی باوفا و مهربان برای یکدیگرند. همه چیز برای این دو دوست خوب پیش میرفت تا اینکه جیمین شاهد چیزی شد که نباید میشد... 📌نویسنده:Nil 📌وضعیت آپ...
Lᴇɢᴇɴᴅ ᴏғ Cᴀʟʟɪsᴛᴏ ساعت شمار سرنوشت از لحظهای که به درخت پوئم رسیدم، شروع شده بود. هیچ کس قادر به متوقف کردنش نبود... تغییر بزرگی در راه بود و آرامش نمادینی که ساخته بودیم بعد از ۵۰۰۰ سال در حال از بین رفتن بود. شجاعت، ترس، خشم، آرامش، ناراحتی، خوشحالی، گذشت، انتقام... تمام این احساسات ما رو به جلو حرکت میدادند . ...
«چشماتـو ببند. چیزی که میبینی، بهشتِ منه.» + ولی تاریکی تنها چیزیه که میبینم. - آفرین. خودشه! ◈یـه شوهوآی هجده ساله، پس از اخراج شدن از دبیرستانش، به واسطهی نامهای عجیب، سر از آکادمیای در اعماق جنگلی دور افتاده و تاریک درمی آورد: آکادمی سایهها. همه چیز زیادی ساده به نظر میرسد، تا آنکه یک شب شوهوآ بالاخره مهمتر...
"تا حالا تصور کردی چقدر زندگیت متفاوت میشد اگه اون اتفاق هیچ وقت نمی افتاد ؟ " " Have you ever imagined how different your life would be if that one thing never happened ? "
تقابل عشق و انتقام🔥 -کاری میکنم درد انتقامو حس کنی! کاپل : SeulMin شخصیتهای فرعی: جانگکوک ؛ سانا؛ تهیونگ ؛ جویی( تزویو) ؛ جین ؛ آیرین ؛ سوجین ژانر: عاشقانه ؛ درام زمان آپ : نامعلوم Best Rank: #3 boyxgirl #2 Seulgi
" با لـحن شیرین و صداے دورگهے جذابش زمزمه ڪرد : - میدونــے ... گاهــے عشق براے تلافــے چنان زخم هاے عمیقــے درون قلبامون به وجود میاره ڪه فقط خودش توانایــے تسڪین دادنشون رو داره " - دنیاے من ، رویاے تو 📚
-کلمات کنار هم چیده شدن تا افسانهها رو بسازن کیم تهیونگ و افسانه تو فقط به یه فندک برای سوختن و نابود شدن احتیاج داره! ژانر : رمنس ، اکشن ، دراما ، انگست ، معمایی وضعیت آپ : نامشخص
- | ڪامل شده | - «پیش از اینڪه مرزها در شرف شڪستن قرار بگیرن، هیچ چیز دربارهے نگهبانان دو دنیا، خطر هایـے ڪه تهدیدم میڪرد یا حتـے خودم نمـےدونستم... خیال مـےڪردم ڪتابـے ڪه تمامی اون رازهاے مخوف رو در پس ڪلمات ساده اما گمراه ڪنندهے خودش پنهان نگه مـےداشت، گم شده بود؛ اما هرگز حدس هم نمـےزدم که طی این ۱۸ سال عمرم شخ...